177اصطلاح مسلمان و پيرو پيامبر بزرگ اسلام، در پاى هر درختى از باغى كولر كار گذاشتهاند كه درخت خنك شود و گرما ريشهاش را نخشكاند آخر از خارجه وارده شده است!
وقتى با آمريكايى مسلمانى برخورد مىكند كه به حج آمده و غم تنهايى گريبانش را گرفته، مىگويد:
«... گفتم اينجا را چطور مىبينى؟ گفت انباشته از قلب، نو مسلمانى بود شايد مؤمن كه چنين راه درازى به سفر آمده و شايد توريستى كه مىخواهد فضولى كند و يا ناظرى كه مىخواهد چيزى براى جايى بنويسد...».
حضور آمريكا و شركتهاى آمريكايى در مهبط وحى نويسنده رابه خشم آورده است. وقتى سفير ايران ايشان را دعوت مىكند، در راه بازگشت مىگويد:
«... از كنار ديوار طولانى سفارت آمريكا رد شديم كه خود شهركى بود، حصن حصين بود كه غول آرامكو در آنجا، جا خوش كرده بود و بيدار كار بود...»
مجابى از بعد تاريخى هم غفلت نورزيده، به تشريح اماكن مختلف و تاريخچۀ بناو تغييرات و تعميرات آنها پرداخته است. او حاجيان را به استناد سخن روزبهان بقلى به سه دسته تقسيم كرده: يك دسته به اموال و نفوس خود براى طلب پاداش حج مىكنند. گروه ديگر كه با دلهاى پاك از دنيا و آنچه در آن است براى امتثال امر و خشنودى خداى تعالى حج مىنمايند وگروهى هم با ارواح عاشق با طلب حقيقت و معرفت و تقرّب و صفاى وصال و زيارت ديدارگاه تجلّى و قصد مشاهدۀ صاحب خانه دارند.
در نتيجه گروهى فقط در مدّت احرام از محرّمات دورى مىكنند و گروهى مادامالعمر هيچگاه گرد محرّمات نمىگردند. نويسنده كه خود در مراسم شست و شوى كعبه شاهد و حاضر بوده، مىگويد درو ديوار كعبه را با گلاب ايران شست و شو مىدهند و كسى كه در ميان كعبه نشسته گلابها را در شيشه مىكند و به آنهايى كه درون كعبه رفتهاند مىفروشد. يكى از فلسفههاى مهمّ حج اتّحاد و وحدت مسلمانان جهان است كه هر چه بيشتر به هم نزديك شوند وصفوف خود را فشرده تر كنند. و شايد هجومهايى كه در مواقع خاص طواف كعبه، رمى جرات و.... مىآورند كه گاهى موجب حيرت نويسنده