29كمك داد و سپاهى از زندانيان را به فرماندهى شخصى بنام«وهرز»،به سوى يمن گسيل داشت،كسرى در اين باره گفت:
«در صورتى كه پيروز شوند از آنِ ماست و درصورتيكه شكست خوردند،به نفع ما خواهد بود».
«وهرز»به همراه سپاهيان خود،بر كشتى سوار شدند و از راه دريا خود را به يمن رسانيدند.در آنجا،با«يكسوم»و سپاهيان او برخورد نمودند،جنگ ميان آنان آغاز گرديد و حبشىها را محاصره كرده بودند،در اين هنگام«يكسوم»به قتل رسيد و سپاهيان او متوارى گرديدند،سپاهيان ايرانى،در پى آنان حملهور شدند و تعداد بىشمارى از آنها را به قتل رسانيدند.از اين پس اين سرزمين به تصرّف آنها در آمد و«سيف بن ذى يزن»،بر كرسىِ حكومت آن تكيه زد.در اين هنگام نمايندگان عرب،براى عرض تبريك به سوى او آمدند و در اين ميان عبدالمطلب بزرگ قريش،به همراه شخصى به سوى او آمد و مورد احترام و تكريم فراوان او قرار گرفت.پس از مدّتى، حكومت«سيف»به وسيلۀ محافظين آن كه از حبشىها بودند،از پاى در آمد.و سرانجام حكومت«تُبعيّان»،با از ميان رفتن او برچيده شد و از آن پس،يمن زير سلطۀ دولت ايرانيان قرار گرفت.اين وضع،همچنان ادامه يافت،تا اينكه در سال نهم هجرى،مردم يمن اسلام آوردند،و نمايندگانى را از سوى خود به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله،به مدينه گسيل داشتند.
پيامبر صلى الله عليه و آله،«معاذ بن جبل»را به سوى آنان روانه كرد و امارت يمن را به دست او سپرد و خير و نيكى را به او وصيت نمود.در آن هنگام دست نشاندۀ كسرىٰ، شخصى بنام«بازان»بود،كه پس از اسلام آوردنِ وى،يمن به زير سلطۀ مسلمانان درآمد.
دولت كنده
«كنده»،تيرهاى از«كهلان»بود كه در آغاز قرن پنجم ميلادى از يمامه مهاجرت