25شهرشان مىشناختند،بعنوان مثال؛ذوناعط،ذوريدان و ذوظفار،يعنى صاحب و بزرگ ناعط و صاحب ريدان،يا صاحب ظفار.مشهورترين اين كاخها كه بوسيله شعراى عرب و تاريخ نگارانِ آن-به ويژه همدانى-در وصف آنها مبالغه كردهاند،عبارتنداز:كاخ ناعط، كاخ سلحين،كاخ كوكبان،كاخ غمدان و كاخ بنيون و جزانيها.
معمولاً هر يكاز آنان كهداراى قدرت بيشترى بود بر رؤساى ضعيفتر از خود غلبه كرده وملكاورازير سلطۀ خويش درمىآورد.در اينصورت تمامى منطقۀ تحت فرمانروايى او را«محفد»و صاحب آن را«قيل»مىناميدند.گاه چند محفد،زير نفوذِ يك شخص قرار مىگرفت كه در اينصورت تمامى آن سرزمينها را«مخلاف»و حاكم آن را«مَلِك»مىناميدند و دولت«حمير»از كوچك و بزرگ آن بدين صورت تشكيل گرديده بود.
اين وضع،همچنان با اين كيفيت،در اين سرزمين برقرار بود،تا اينكه صاحب ريدان (ظفار) كه«علهان»نام داشت،در پايان قرن اوّلِ پيش از ميلاد حضرت مسيح عليه السلام،قيام كرد و بر تعدادى از«مخلاف»ها و«محفد»ها غلبه كرد و حكومت«حمير دوم» 1را بنا نهاد.
اين دولت،در دوران جانشينان او همچنان رو به توسعه بود،تا آنجا كه در دوران