41زنان، و بعضى گفته : بجهت اينكه در آنجا مىكِشند گردنهاى جبابره 1 را، و بعضى گفتهاند : بجهت اينكه مردم در آنجا به همديگر مزاحم و مدافع مىباشند.
و امّا مكّه : پس در مادّۀ اشتقاق آن نيز چند وجه ذكر كردهاند :
اوّل اينكه اشتقاق آن از مَكَّ به معنى «اَنقَصَ» باشد، چون آنجا ناقص و فانى مىنمايد گناهان مردم را بجهت عباداتى كه در آنجا مىشود.
دوّم مشتق از امْتَكَّ الفَصيل 2 است، و اين را در زمانى گويند كه بچۀ حيوانات بمكد تمام آنچه را كه در پستان مادر اوست؛ تَمَكْمَكْتُ العَظم 3 : زمانى كه بمكى تمام مغز او را؛ پس مكّه مىكِشد و مىمكد مردم را از هر طرف زمين بسوى خود، بجهت عبادت خاصّه.
سيّم باز مكّه از مادّۀ سابقه مىباشد كه [ به] معنى مكيدن باشد بجهت كمى آب در آنجا 4؛ گويا كه آب زمين مكيده شده.
چهارم بدرستى كه مكّه وسط زمين است و چشمهها و آبها مىجوشد و متفرّق مىشود از زير آن [ چرا] كه منبع همۀ آبها از زير مكّه است، پس گويا تمام زمينها مىمكد از آب مكّه در واقع.
پنجم مكّه مشتق است از تَمُكُّ 5 بمعنى هلاك كردن؛ بجهت اينكه هلاك مىكند هر كه را كه قصد بىحرمتى آن مكان مقدّس نمايد، چنانچه واقعۀ اصحاب فيل، شاهد است