35و شيخ صدوق در كتاب مقنع به حسب ظاهر، به ظاهر اين اخبار قائل شده و حجّ را بر مستطيع در هر سال واجب دانسته 1، و علما آن را حل نمودهاند بر تأكّد استحباب 2يا بر وجوب كفايى در هر سال بر كسانى كه حج كرده باشند 3، يا بر اينكه هرگاه از سالِ استطاعت به تأخير افتد مانند ساير واجبات موقّته قضا نمىشود و هميشه «ادا» است تا به عمل آيد 4 (مثل اداى [ نماز آيات براى] زلزله)؛ هرچند كه تأخيرش حرام است و هر سالى [ كه از تأخير در انجام حجّ بگذرد] يك گناه كبيره در نامۀ عمل او نوشته مىشود و محو نمىگردد مگر به توبه يا به تفضّل الهى، هرچند كه بالاخره حج به عمل آمده باشد.
الفَصلُ الثّالث در ترك نمودن حجّ و عقاب آن
بدرستى كه ترك كردن حجّ در صورت اجتماع شرايط استطاعت، گناه كبيرۀ مهلكه است. قال اللّٰه تعالى : «وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللّٰهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعٰالَمِينَ» 5، يعنى هر كه ترك حجّ كند بدون عذر شرعى، و اعتنا به وجوب آن نداشته باشد پس بدرستى كه خداوند عالم غنى است از عالميان و عبادت آنها. و تعبير با كلمۀ كفر يا حكايت از كفر باطنى تارك حجّ است و يا از باب تأكيد و مبالغۀ ظاهريّه مىباشد.
در حديث از [ امام] كاظم عليه السلام روايت شده كه آن بزرگوار در تفسير «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ 6