52ولى مىدانيم زورگويان و قلدران هرگز با منطق و استدلال آشنا نبودهاند، به همين دليل اين برهان گويا و نيرومند ابراهيم عليه السلام در قلب سردمداران نظام جبار بابل اثر نگذاشت، هر چند گروهى از توده مردم مستضعف را بيدار كرد، اما مستكبران كه پيشرفت اين منطق توحيدى را مزاحم منافع خويش مىديدند، با منطق زور و سرنيزه و آتش به ميدان آمدند، منطقى كه هرگز جز آن را نمىفهمند، تكيه بر قدرت خويش كردند و «فرياد زدند براى او بناى مرتفعى بسازيد و در ميان آن آتش بيافروزيد و او را در جهنمى سوزان بيافكنيد!»؛ قٰالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيٰاناً فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ .
از اين تعبير استفاده مىشود كه قبلا دستور داده شد چهار ديوارى بزرگى ساختند، سپس در درون آن آتش افروختند، شايد به اين منظور كه هم آتش را از پراكنده شدن و خطرات احتمالى مهار كنند و هم دوزخى را كه ابراهيم عليه السلام ، بتپرستان را با آن تهديد مىكرد عملا به وجود آورند! درست است كه براى سوزاندن انسانى همچون ابراهيم عليه السلام يك بار كوچك هيزم كافى بود، ولى براى اينكه سوز دل خود را از شكستن بتها فرو بنشانند و به اصطلاح انتقام خويش را به حد اعلى بگيرند، و در ضمن شكوه و عظمتى به بتها بخشند كه آبروى بر باد رفته آنها شايد برگردد، و نيز زهر چشمى از همۀ مخالفان خود بگيرند كه اين حادثه ديگر در تاريخ بابل تكرار نشود، اين درياى آتش را به وجود آوردند. 1
بعضى «بُنْيٰان» را در اينجا به «منجنيق» تفسير كردهاند كه وسيلۀ پرتاب اشياى سنگين از فاصلههاى دور بود، ولى غالب مفسران همان تفسير اول را برگزيدهاند كه بنيان همان ساختمان و چهار ديوارى بزرگ است.
در اينجا قرآن به ريزهكارىها و جزييات اين مسألۀ كه در سورۀ انبيا آمده است اشاره نمىكند، تنها در يك جمعبندى فشرده و جالب پايان اين ماجرا را چنين بيان مىكند: «آنها براى نابودى ابراهيم عليه السلام ، نقشۀ دقيقى طرح كرده بودند، ولى ما آنها را پست و مغلوب ساختيم»؛ فَأَرٰادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْنٰاهُمُ الْأَسْفَلِينَ .
«كيد» در اصل به معنى هرگونه چارهانديشى است، خواه در طريق صحيح باشد يا