51چيزى را پرستش مىكنيد كه با دست خود مىتراشيد؟!»؛ قٰالَ أَ تَعْبُدُونَ مٰا تَنْحِتُونَ
هيچ آدم عاقلى مصنوع خود را پرستش مىكند؟ هيچ ذى شعورى در برابر مخلوق خود زانو به زمين مىزند؟ كدام عقل و منطق به شما چنين اجازهاى داده است؟! معبود بايد خالق انسان باشد نه مخلوق او، اكنون درست بنگريد و معبود حقيقى را پيدا كنيد:
«خداوند هم شما را آفريده و هم بتهايى را كه مىسازيد»؛ وَ اللّٰهُ خَلَقَكُمْ وَ مٰا تَعْمَلُونَ
آسمان و زمين همه مخلوق اويند و زمان و مكان همه از او است، بايد سر بر آستان چنين خالقى نهاد و او را پرستش و نيايش كرد. اين دليلى است بسيار قوى و دندانشكن كه هيچ پاسخى در مقابل آن نداشتند.
ما در جملۀ «ما تعملون» به اصطلاح ما موصوله است (نه ما مصدريه) مىخواهد بگويد خداوند هم شما را آفريده، و هم مصنوعاتتان را، اگر بر بتها كلمۀ مصنوع انسان يا معمول انسان اطلاق شود، به خاطر شكلى است كه انسان به آن مىدهد و گر نه ماده آن را هم خدا آفريده است. اين درست به اين مىماند كه مىگويند اين فرش، آن خانه، و آن اتومبيل ساختۀ انسان است، مسلما منظور اين نيست كه انسان مواد آنها را ساخته، بلكه صورت آنها به دست انسان شكل مىگيرد.
اما اگر «ما» را مصدريه بگيريم، مفهومش اين است كه خداوند هم شما را آفريده و هم اعمال شما را، البته اين معنى غلط نيست و بر خلاف پندار بعضى سر از جبر در نمىآورد، چرا كه اعمال ما هر چند به اراده ما انجام مىگيرد، اما اراده و قدرت بر تصميمگيرى و نيروهاى ديگرى را كه افعال خود را با آن انجام مىدهيم همه از ناحيۀ خداوند است. ولى با اين حال آيۀ ناظر به اين معنى نيست، بلكه ناظر به بتها است.
مىگويد خداوند هم خالق شما است و هم بتهايى كه ساخته و پرداختهايد و لطف سخن نيز در همين است، چرا كه بحث از بتها بوده نه از اعمال آدمى.
در حقيقت اين آيۀ شبيه مطلبى است كه در داستان موسى عليه السلام و ساحران آمده كه مىگويد: فَإِذٰا هِيَ تَلْقَفُ مٰا يَأْفِكُونَ؛ «موسى عصا را رها كرد مار عظيمى شد و آنچه را به دروغ ساخته بودند بلعيد». 1 (منظور مارهاى ساختگى ساحران است)