33اوست. بنابراين، در صدق عبادت دو قيد لازم است: يكى مربوط به عمل او و ديگرى مربوط به عقيده و انديشۀ او.
الف - خضوع و كرنش به هر نحوى صورت بگيرد، يكى از پايههاى پرستش است كه به وسيلۀ ركوع و سجود و يا دعا و قنوت انجام مىگيرد.
ب - اعتقاد به اين كه شخصى كه براى او خضوع مىكند يا خداى جهان است - چنان كه موحدان با اين عقيده خدا را مىپرستند - و يا خداى آفريدگار نيست اما سرنوشت انسان در دنيا و آخرت در دست اوست - همچنان كه مشركان در مقابل معبودان دروغين خود با چنين اعتقادى خضوع و خشوع مىكردند - و عرب عصر جاهليت معبودهاى دروغين خود را آفريدگار و يا مدبّر جهان آفرينش نمىدانستند ولى معتقد بودند بخشى از سرنوشت آنها از نظر بخشوده شدن گناه 1 و يا مايه عزت در دنيا 2 و پيروزى در جنگ 3 و احياناً فرودآمدن باران 4 به دست آنهاست و از همين رهگذر در مقابل آنها خضوع مىكردند.
با توجه به اين تعريف، هرگاه خضوع و كرنش، پيراسته از شرط دوم صورت پذيرد، هرگز پرستش نخواهد بود و لذا قرآن از خضوع ملائكه و سجود آنان براى آدم 5 و سجود يعقوب و فرزندانش براى يوسف 6 گزارش مىدهد و ابليس را به خاطر سرپيچى از اين عمل نكوهش مىكند. و اين گواه بر آن است كه هر نوع تقدير و تمجيد و خضوع، هرچند در حد