2827 بار تكرار كردهاند؛ مثلاً در بارۀ «عقيدۀ شيعه در مورد ارتداد صحابه؟»، در حالى كه مىتوانستند با طرح يك پرسش منظور خود را برسانند. به نظر مىرسد از اين طريق خواستهاند آمار پرسشها را بالا ببرند!
2. پاسخ برخى از پرسشها در پرسشهاى بعد آمده است؛ مثلاً دربارۀ ارتداد صحابه حديثى را از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه آن حضرت مىفرمايد:
«من در كنار حوض كوثر بودم، گروهى از يارانم مىخواستند وارد شوند، ولى از ورود آنها جلوگيرى شد. من گفتم آنان اصحاب و يارانم هستند. خطاب آمد: نمىدانى كه بعد از تو چه بدعتهايى در دين نهادند!»
همين حديث پاسخ 27 پرسشى است كه دربارۀ ارتداد صحابه طرح گرديده. اين حديث در پرسش 115 آمده است.
3. برخى از پرسشها با برخى ديگر در تناقضاند؛ مثلاً در پرسش 71 آمده است: «همۀ اصحاب با ابوبكر بيعت كردند و هيچ مخالفتى در كار نبود»، ولى در پرسش 76 گفته شده: «انصار با ابوبكر مخالفت كردند و به بيعت با سعد بن عباده فرا خواندند و على در خانه نشست، نه با آنها بود و نه با اينها».
4. برخى از پرسشها در اصل پرسش نيست، بلكه طرح يك ادعا و اتهام است، بى آنكه پرسشى در كار باشد؛ مثلاً در پرسش 123 آمده:
«يكى از قواعد شيعه اين است كه هر كس از اهل بيت ادعاى امامت كند و چيز خارق العادهاى كه نشانگر صدق و راستى او هستند، ارائه كند،