79مىمانَد؟ آيا اين محبّت است؟
پاسخ نويسنده اين است كه وى از آنجا كه مفهوم ردا را نمىداند گمان برده كه بدون ردا بودن مستلزم آشكار بودن عورت است، و اين سخنى است كه طلبههاى تازه به حوزه آمده هم قائل بدان نيستند، چه رسد به كسى كه ادّعاى اجتهاد مىكند.
اهلسنّت روايت مىكنند كه جابر بن عبدالله انصارى بدون ردا نماز گزارْد، و حتّى بخارى در صحيح خود بابى را با نام «باب نماز بدون ردا» مىگشايد و در آن روايتى را با سندش از محمّد بن منكدر مىآورَد كه گفته است: «بر جابربن عبداللّه در حالى وارد شدم كه او جامهاى را به خود پيچيده بود و نماز مىگزارْد و ردايش را به كنارى نهاده بود. پس چون از نماز بياسود گفتيم: يا اباعبدالله! نماز مىخوانى در حالى كه ردايت را به كنار افكندهاى؟ گفت: آرى، مىخواستم نادانانى همچون شما مرا ببينند. من پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدم كه چنين نماز مىخواند» (صحيح بخارى ، ج 1، ص 137).
احاديث در اين باره بسيار است و برشمردن آنها باعث اتلاف وقت و هدر رفتن نيروست.
نويسنده مىگويد: سفيان بن ابى ليلى بر حسن عليه السلام در خانهاش وارد شد و به امام عليه السلام چنين گفت: «سلام بر تو اى خوار كنندۀ مؤمنان. امام فرمود: تو چنين چيزى را از كجا مىدانى؟ سفيان گفت: كار امّت را به دوش گرفتى و سپس آن را از گردن خويش بيفكندى و به اين سركش وا نهادى تا به غير آنچه خدا نازل كرده حكم كند» (رجال كشى، ص 103).