66نام عيسى بن سليمان ديده مىشود كه او نيز وضعى ناشناخته دارد، و عمربن عبد العزيز كه به گفتۀ نجاشى در رجالش، جلد دوم، صفحۀ 127: إمامِيٌّ مِخْلَطْ 1، و كشى به نقل از فضل بن شاذان مىآورَد كه دربارۀ او گفته:« روايات مجهول مىگويد» (اختيار معرفةالرجال ، ج 2، ص748).
از نظر متن روايت، پوشيده نيست كه چنين عبارتهايى در حديث آورده مىشود و گردى بر دامن گويندۀ آن نمىنشيند، زيرا به هيچ رو دشنام نيست و اميرالمؤمنين عليه السلام به جاى «فرج» به كنايه «هن» گفته است و يادآور شده كه بر شرمگاه او چيزى آشكار است آويزان. كنايه از شيوههاى متعارف در زبان عربى است كه از شيوا سخنان و زبان آوران خرده گرفته نمىشود، زيرا تصريح به اين معانى نيكو نيست. در قرآن به جاى فرج، جماع، لواط، تغوط و نظاير آن به زيباترين شكل كنايه آورده شده است، چنانكه در سنّت نبوى نيز بسيارى از اين موارد ديده مىشود كه بر پژوهشگر آن پوشيده نيست.
نويسنده، چنين روايتى را از اميرالمؤمنين عليه السلام گران شمرده و آن را مايۀ اهانت مىداند، در حالى كه خودِ آنها از على عليه السلام رواياتى مىآورند زشتتر از اين روايت مانند نقل ابن اثير در نهايه ، (جلد 1، صفحۀ 440)