55آنها در تورات ثبت كن كه من آنها را بدين نام ناميدم و اين نام را بديشان پيشكش دادم. موسٰى عليه السلام اين نام را براى آنها ثبت كرد، وانگاه خداوند عزّوجل اين نام را براى شما اندوخته كرد تا آن را به شما ارمغان كرد.
اى ابو محمّد! آنها [كه اين سخن مىگويند] خير را پس زدند و شما شر را. مردم به گروهها و شاخههاى گوناگون پخش شدند و شما در كنار خاندان پيامبرتان صلى الله عليه و آله منشعب شديد و به راهى رفتيد كه آنها، و كسى را گزيديد كه خداى براى شما گزيده است، و كسى را خواهان شديد كه خداى براى شما خواسته، پس بشارت و مژده باد شما را... تا پايان حديث» (كافى ، ج 8، ص 28).
همان گونه كه خوانندگان مىيابند سياق اين روايت در ستايش شيعه است، امّا نويسنده از متن كاسته و بخشى از آن را نياورده، تا اين توهّم را براى خوانندگان پيش آورَد كه اين روايت در ذمّ شيعيان است نه در مدح ايشان، و اين خود دليل آشكارى است بر اينكه نويسنده در نقل سخنان امانتدار نيست، چنانكه با خود نيز صداقت نمىورزد و به آنچه ادّعا مىكند نمىرسد.
نويسنده شگفتىِ خود را از خيانت بسيارِ شيعيان كوفى در حق اهلبيت عليهم السلام و پيمان شكنى آنها بديشان و كشتن فرزندان پيامبر صلى الله عليه و آله و تاراج اموالشان بيان مىدارد و چنين مىپندارد كه اهلسنّت از اين همه مبرّا هستند.
در پاسخ او، چنانكه پيشتر نيز توضيح داديم، بايد گفت كه اهل كوفه اساساً شيعه نبودهاند، بلكه از كسانى بودند كه در آن روزگار سنّت