54سلسلۀ راويان آن آمده است. او بصرى و از ديلميان بود و پيشتر از ضعف او سخن به ميان آمد. سليمان بن عبداللّه ديلمى هم در زنجيرۀ راويان اين حديث است كه پدر راوى پيشگفته است كه او نيز ضعيف شمرده مىشود.
با چشمپوشى از سند اين روايت، در حقيقت بايد آن را در ستايش شيعه دانست نه در نكوهش ايشان. خوب است بخشى از اين حديث گفته آيد تا درستى سخن ما آشكار شود:
كلينى مىگويد: شمارى از ياران ما از سهل بن زياد و او از محمّد بن سليمان و او به نقل از پدرش آوردهاند كه گفته: نزد امام صادق عليه السلام بودم كه ابوبصير نفس زنان وارد شد... تا اينكه راوى مىگويد: «عرض كردم:
قربانت گردم ما را چنان زشت مىخوانند كه از آن پُشتمان شكسته و دلهامان مرده است و كارگزاران بر پايۀ حديثى كه فقيهانشان براى آنان روايت مىكنند ريختن خون ما را روا مىشمرند. راوى مىگويد: امام صادق عليه السلام فرمود: مقصودتان «رافضه» است؟ او مىگويد:عرض كردم:
آرى. امام عليه السلام فرمود: نه، به خدا اين نام را آنها بر شما ننهادهاند و خداى، شما را با اين نام ناميده است. اى ابومحمّد! آيا نمىدانى هفتاد تن از بنى اسرائيل چون گمراهى فرعون و قوم او بر آنها آشكار شد از آنها بريدند و چون هدايت موسى عليه السلام را ديدند به حضرتش پيوستند. اين جماعت در ميان اردوگاه موسى «رافضه» ناميده شدند، زيرا فرعون را پس زده بودند. اين شمار، بيش از ديگر سپاهيان عبادت مىكردند و مهرشان نسبت به موسى و هارون و نسل آن دو عليهما السلام فزونتر بود.
پس خداوند عزّوجل به موسى عليه السلام وحى فرستاد كه: اين نام را براى