49اسارت گرفتند و زيور زنان و جز آن را به تاراج بردند.
ابن اثير مىگويد: «هر چه بر تن حسين بود ستانده شد. بحر بن كعب شلوار او برگرفت و قيس بن اشعث رو انداز [ قطيفه] ابريشمى او را ربود و از آن پس «قيس قطيفه» ناميده مىشد. كفشهاى حضرت عليه السلام را اسود اودى، و شمشير ايشان را مردى از دارم بردند و مردم به سراغ رنگجامهها و زيور آلات امام عليه السلام رفتند و آنها را به يغما بردند و كالاهاى حضرت عليه السلام و جامۀ زنان را به تاراج بردند تا جايى كه زنى جامۀ خود را از پشت مىكشيد و باز جامه را از دست او بيرون مىكشيدند»، (الكامل فى التاريخ ، ج 4، ص 79).
ششم، عناصر دسيسه چين و گيرندگان اين تصميم شيعه نبودند؛ كسانى همچون يزيد بن معاويه، عبيداللّه بن زياد، عمر بن سعد، شمر بن ذى الجوشن و گروهى ديگر. همچون ايشان هستند كسانى كه به كشتن حسين عليه السلام يا يكى از خاندان و ياران حضرت عليه السلام اقدام [ عملى ] كردند؛ كسانى همچون سنان بن انس نخعى، حرملۀ كاهلى، منقذ بن مرةالعبدى و شمارى ديگر.
ما هيچ شيعۀ پرآوازهاى را نمىيابيم كه در كشتن حسين عليه السلام مشاركت داشته باشد و شما مىتوانيد براى روشن شدن سخن ما رويداد كربلا در روز عاشورا را بازنگرى كنيد.
امّا پاسخ اين سخن نويسنده كه امام حسن عليه السلام با اين كلام، شيعيان را نكوهيده: «به خدا معاويه را از اين گروه براى خود بهتر مىبينم؛ گروهى كه خود را شيعۀ من مىپندارند و كمر به كشتن من بستهاند و مال من ستاندهاند... تا پايان»، چنين است: اين روايت به سبب مرسل