306آكنده از ستايش جبرئيل عليه السلام و مدح اوست و هماره نام خجستۀ او با بزرگداشت و احترام همراه است، بگذريم كه هيچ متنى هم نيافتهاند تا براى تأييد اين افترا و اثبات دروغشان بدان چنگ در زنند.
اگر وضع آنها در مسألهاى چنين آشكار اين باشد ديگر در مسائلى كه در وضوح و روشنى تا بدين حد نيستند چگونه وضعى خواهند داشت؟
اين در حقيقت گواه آن است كه اين گروه تنها با باطل و دروغ و بهتان و افترا، به مجادله بر مىخيزند و در باطل و گمراهى خويش افرادى فرو بستهاند و در نهاد جانشان بدان باور دارند، زيرا آن كه حق با اوست به چنين شيوههاى پيچيدهاى از دروغ و افترا و نظاير آن پناه نمىبَرد، زيرا حجّتى كه با خود دارد وى را از دنبال كردن اين گونه شيوههاى ناروا و چنگ زدن به چنين دلايل باطل بى نياز مىسازد.
از اين گذشته اگر اين اعتقاد از عقايد غرابيه و كيسانيه باشد - چنانكه نويسنده در حاشيه انگاشته - ديگر پيوند شيعۀ اماميۀ اثناعشرى با آن چه خواهد بود تا نويسنده اين گونه عقايد را به ايشان بچسباند و با آن آنها را بد نام كند؟
نويسنده ادّعا مىكند: از بزرگترين آثار عناصر بيگانه در انحراف تشيّع از كاروان امّت اسلامى اعتقاد به ترك نماز جمعه و عدم جواز آن جز با اقتدا به امام معصوم است. اخيراً فتاوايى صادر شده كه براساس آن مىتوان نماز جمعه را در حسينيهها بر پا كرد و اين كار بزرگى است و من، به حمد خدا، تلاشهاى فراوانى در برانگيختن مراجع والامقام به اين مهم به كار بستهام.
پاسخ وى آن است كه سخن خندهآور او اين است كه وى گمان