254
(اقبال الاعمال ، ص 225 و 226).
مجلسى قدس سره در بحار سخن او را نيكو مىشمرد آنجا كه مىگويد:
اينك مىگويم: براساس آنچه سيّد بن طاووس رحمه الله آورده اضافۀ ذكور به رجال براى مبالغه است در وصف رجوليت و ستبرى كه لازمۀ آن است و پرداختن به امور خير و سستى نورزيدن در آن.
او آنگاه وجوه ديگرى مىآورَد و مىگويد: مقبولترين وجه همان است كه سيّدبن طاووس رحمه الله آورده است» (بحارالانوار ، ج 101، ص 95).
از اين سخن آشكار مىشود كه آنچه نويسنده از حديث زراره آورده مفهومى ندارد، زيرا بر آوردن شهوت بر چوب معنى ندارد، بلكه مفهوم سخن زراره آن است كه اگر آنچه را از امام صادق عليه السلام شنيدهام براى شما بازگويم موجب مىشود مردان سرسخت به چارچوب كشيده شوند، زيرا اين اخبار ميان مخالفان انتشار مىيابد و امكان پوشيده داشتن آن در ميان نيست.
نويسنده از رواياتى كه شخصيت زراره را مخدوش مىكند روايتى را نيز از ابن مسكان مىآورَد كه گفته: از زراره شنيدم كه مىگفت: «خداى بر ابوجعفر رحمت آورَد كه در قلب از جعفر گلايهاى دارم» گفتم: چه چيز زراره را به اين واداشته است؟ گفت: «اينكه امام صادق عليه السلام از رسواييهاى او پرده برداشت» (كشى، ص 131).
پاسخ وى آن است كه اين روايت سندى ضعيف دارد، زيرا در آن نام جبرئيل بن احمد فاريابى ديده مىشود كه در كتب رجالى وثوق او ثابت نشده است.