225به سفارش ائمّۀ خود در خوشرفتارى با اهل سنّت، كه پارهاى از آن گفته آمد، عمل مىكردند و سخت تقيهاى را در پيش مىگرفتند كه سياست سركوب واليان بر ايشان تحميل مىكرد و شيعيان را بايد گروهى اندك و مستضعف دانست كه مىترسيدند مردم آنها را بربايند.
اگر بپذيريم كه شيعيان از اهل سنّت نفرت دارند من باور نمىكنم كه نويسنده گمان كرده باشد كه اهل سنّت شيعيان را دوست دارند و بديشان مهر مىورزند، در حالى كه فتاواى برخى از علماى ايشان در كفرِ رافضيان و حرمت ذبيحهها و عدم جواز ازدواج با آنها و پاسخ ندادن به سلام ايشان و موارد ديگر شهرت يافته است.
نويسنده پنداشته است ياران محمّد بيشترين كسانى بودهاند كه به شيعه دشنام دادهاند و نفرينشان فرستادهاند، بهويژه كسانى همچون ابوبكر، عمر، عثمان، عايشه و حفصه، دو همسر پيامبر صلى الله عليه و آله .
پاسخ وى آن است كه شيعيان به عدالت همۀ اصحاب رسول اكرم صلى الله عليه و آله اعتقاد ندارند، بلكه به عدالت كسانى قائل هستند كه براساس دلايل صحيح عدالت آنها به اثبات رسيده باشد، و اگر اهل سنّت كسانى را بزرگ مىدانند و از صحابۀ برجستۀ پيامبر مىشمرند لزوماً شيعه در بارۀ آنها چنين اعتقادى ندارد، زيرا اين مسألهاى اجتهادى است كه صحابه و ديگران در آن اجتهاد كردهاند و از همين رو شمارى از سنّيان بنام يكى از صحابۀ والامقام را كافر خواندهاند كه شيعه او را از بزرگان صحابۀ پيامبر صلى الله عليه و آله مىشمرد و همه همسخناند اين صحابه در يارى رساندن به پيامبر خدا و دفاع از ايشان و اسلام، در مهد پيدايش اين