204كردهاند كه يهود و نصارىٰ تورات و انجيل را دگرگون كردهاند و ارتزاق با اوراق اين دو كتاب آسمانى را فرع بر اين دگرگونى ساختهاند و اين با آنچه بخارى در اينجا گفته ناسازگارى دارد» (فتح البارى ، ج 13، ص 448).
علاوه بر آن، اعتقاد به تحريف نشدن تورات در محدودۀ الفاظ، اعتقاد شناخته شدهاى است از ابن تيميه. ابن حجر هنگام سخن پيرامون اختلاف آراء در تحريف تورات و انجيل مىگويد: «چهارم:
تحقّق دگرگونى و تغيير در معانى نه در الفاظ كه در اينجا گفته مىآيد. از ابن تيميه پيرامون صِرف اين مسأله پرسش شد و او در فتاواى خود پاسخ داد كه علما در اين زمينه دو نظر دارند و در نظر دوم ايشان احتجاج مىكند و مىگويد كه تحريف تنها در معانى پديد آمده و دلايل آن بسيار است كه يكى از اين دلايل فرمودۀ خداوند است كه:
«لاٰ مبدِّلَ لِكَلِمٰاتِه»
(فتح البارى ، ج 13، ص 449).
نويسنده ادّعا مىكند محدّث نورى طبرسى در اثبات تحريف قرآن كتاب قطورى نوشته و آن را فصل الخطاب فى اثبات تحريف كتاب رب الارباب ناميده و در آن بيش از دو هزار روايت آورده كه بر تحريف قرآن تصريح دارند و آراى همۀ فقها و علماى شيعه را در تصريح به تحريف قرآن يادآور شده است.
پاسخ وى آن است كه كتاب قطورى كه نويسنده از آن ياد مىكند از 375 صفحه با قطع وزيرى، تجاوز نمىكند. پس چگونه مىشود تصديق كرد اين كتاب در بردارندۀ بيش از دو هزار روايت است كه بر