18مسلمانان به آگاهى كامل دست يابند. اين در حالى است كه خود مىداند اين كتاب با ردّ و تكذيب و اتّهامات باطل روبرو خواهد گشت، ولى باكى از اين ندارد كه شيعيان او را به باد انتقاد بگيرند و لذا تصميم مىگيرد در راه رضاى خدا در نجف شكيبا باقى بمانَد و يقين دارد بسيارى از آقايان به سبب سكوت و رضايت به اين وضعيّت دچار عذاب وجدان خواهند بود.
در پاسخ به اين سخنان بايد گفت: رفتن نويسنده در نوجوانى به حوزۀ علميۀ نجف و ادّعاى رسيدن به دريافت اجازۀ اجتهاد از استادش كاشف الغطاء قدس سره نزد هيچ كس اين اجازه را بدو نمىدهد كه نسبت به سيّد يا شيخ بودن استادش بى اطّلاع باشد و نام او را «محمّد آل حسين كاشف الغطاء» آورَد، در حالى كه نام صحيح ايشان «شيخ محمّد حسين آل كاشف الغطاء» است؛ نامى كه حتّى عوام مردم نجف نيز آن را مىدانند.
اين خطا بارها در كتاب نامبرده تكرار مىشود و او «استاد» خود را «سيّد» معرفى مىكند و روشن است كه اين دليل بر بطلان ادّعاى شاگردىِ او نزد شيخ كاشف الغطاء و دريافت اجازۀ اجتهاد از ايشان كافى است.
اين ادّعاى او كه در لابلاى متون درسى خدشههاى زيادى را متوجّه اهلبيت عليهم السلام يافته چندان كه به بطلان شيعه باور كامل پيدا كرده گواه آن است كه وى از متون درسى حوزه هيچ آگاهى ندارد و در حوزه درسى نخوانده است وگرنه مىدانست كه طلبۀ حوزۀ علميه سالهاى نخست تحصيلش را به فراگيرى صرف، نحو، بلاغت، منطق و فقه غير