34ساخته و نعمتم را بر شما تمام كردم، و راضى شدم كه اين اسلام (تكميل يافته با معرفى جانشين پيامبر) دين شما باشد. 1
گذشته از روايات يقينى فوق، كه ثابت مىكند مسأله جانشينى پيامبر يك مسأله الهى است و مردم در آن اختيارى ندارند، گزارشهاى تاريخى نيز حاكى از آن است كه پيامبر در همان روزهايى هم كه در مكه به سر مىبرده و هنوز حكومتى در مدينه تشكيل نداده بود، مسأله جانشينى را يك مسأله الهى تلقى مىكرد.
فى المثل، زمانى كه رئيس قبيلۀ بنى عامر در موسم حج به حضور پيامبر رسيد و گفت: چنانچه ما با تو بيعت كرديم و تو بر مخالفان خود پيروز شدى، آيا براى ما در امر رهبرى نصيب و بهرهاى هست؟ پيامبر در پاسخ فرمود: اين كار مربوط به خداست، هركس را مىخواهد بدين كار مىگمارد «الامر الى اللّٰه يضعه حيث يشاء» 2.
بديهى است چنانچه مسأله رهبرى موكول به انتخاب مردم بود، مىبايست بفرمايد: «الامر الى الامة» كلام پيامبر در اين مورد، همانند كلام خداوند در مورد پيامبرى است، آنجا كه مىفرمايد:
«اَللّٰهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسٰالَتَهُ » (انعام/ 124): خدا دانا است كه رسالت و پيامبرى خويش را در چه شخصى قرار دهد.