22مزدى نمىخواهم، مگر مهرورزى نسبت به نزديكانم. 1
شيعه به اين معنى، جز بر نواصب كه دشمن على عليه السلام و خاندان اويند، به همۀ مسلمانان گفته مىشود. ريشۀ آن انديشه (ناصبىگرى) به دوران معاويه بر مىگردد كه پايهگذار دشنام به على عليه السلام بر فراز منبرها بود. جز آنان، همۀ مسلمانان اهل بيت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را احترام مىگذارند و دوست دارند و هر صبح و شام بر آنان درود مىفرستند. امام شافعى در شعر خود مى گويد :
«اى اهل بيت پيامبر خدا، محبت شما واجبى از سوى خداوند است كه در قرآن آن را فرو فرستاده است. در افتخار بزرگ شما همين بس كه هر كس بر شما درود نفرستد، نمازش كامل نيست» 2.
2 . كسى كه على عليه السلام را بر عثمان يا بر همۀ خلفا برترى مىدهد، با اعتقاد بر اينكه او چهارمين خليفه است و دليل مقدم دانستن او روايات فراوانى است كه دربارۀ فضايل و مناقب او از پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله نقل شده و اصحاب حديث آنها را در مجموعههاى حديثى خود آوردهاند و اين احاديث، انسان را وا مىدارد كه باور كند آن حضرت برترين صحابه است. معتزلههاى بغداد و اندكى از اهل حديث اين عقيده را دارند. بسيارى از كسانى كه در موضوع رجال و شرح حال و فرقهها كتاب نوشتهاند، بر مبناى همين اصطلاح، گروهى اندك از صحابه و بسيارى از تابعين را شيعه دانستهاند و آن را از اسباب ضعف شمردهاند و برترى خلفا را به على عليه السلام اصلى از اصول دين دانستهاند كه از آن نمىتوان گذشت، با اينكه امامت نزد اهل سنّت يكى از فروع است، تا چه رسد به درجات و رتبۀ خلفا كه از اصول دين باشد؟!
چه بسا بر كسانى كه توجّهى به اين اصطلاح ندارند، مسأله خلط مىشود و بين اين