21
1.«شيعه» در لغت و اصطلاح
شيعه در لغت، پيروان و ياوران يك شخص است و جمع آن شِيَع و اشياع است و گفته مىشود: از او پيروى كرد، همچنان كه گفته مىشود : با او موالات و همبستگى نمود. 1
ابن فارس گفته است : شيعه دو معناى ريشهاى دارد، يكى بر يارى دلالت دارد و ديگرى بر پخش و گسترش. اينكه مىگويند فلانى وقتى بيرون رفت، ديگرى او را مشايعت كرد، از معناى اوّل است. 2
سخنان ديگرى از فرهنگ نگاران همه به يك معنى اشاره دارد. نتيجه اين كه :
«شيعه» جماعتى است كه پيرو رييس خودند و انديشهاى و احد دارند و در سايۀ اين فكر مشترك، با هم يارى و معاضدت دارند.
اين، معناى لغوى شيعه است، امّا در اينجا معناى دوّم يعنى آنچه ميان عالمان مصطلح است مهم است.
وقتى شيعه گفته مىشود، مقصود از آن عبارت است از :
1 . كسى كه دوستدار على عليه السلام و فرزندان اوست، به اين اعتبار كه آنان خاندان پيامبرند و خداوند در قرآن مودّت آنان را واجب ساخته است : بگو از شما براى رسالت،