66مىباشم 1» به همراه 72 تن از كوچك و بزرگ اين خاندان و اسارت زن و بچه و نواميس آنها، فقط يك خطا و لغزش قابل توبه نبوده، بلكه از معاصى كبيره غير قابل آمرزش است. هر چند بايد خاطرنشان ساخت كه گناهان يزيد تنها منحصر به شهادت خاندان پيامبر نيست، زيرا او به وفور و آشكارا مرتكب گفتار و كردار كفرآميز بسيارى شده است.
براى مثال سگ باز و دايم الخمر بوده است. به طورىكه ابتدا جام شراب را به سگ مىداده و سپس نيم خورده سگش را مىنوشيده است. حتى اكثر علماى اهل سنت 2 به اين ويژگىهاى زشت و ناپسند يزيد معترفند. ابوالفرج ابن جوزى در كتاب خود به نام «الرد على المتعصب...» همه اشعار و گفتار يزيد را ثبت كرده و مثلاً يزيد مىگويد: «هر چه هست همين دنياست و غير از اين عالم، عالم ديگرى وجود ندارد. پس دست از نعمتها و لذتهاى اين دنيا بر نداريد». در جاى ديگر آورده است «برخيزيد و پيالهها را برگيريد و به ساز و آواز گوش فرا داده، از شراب ناب استفاده كنيد و خرافات دين را كنار بگذاريد. آن چنان آواز مرا بخود جلب كرده كه آنرا با صداى اذان تعويض نمىكنم و پيرزنهاى خواننده را با حوريان بهشتى معاوضه نمىكنم.» حتى ابن جوزى در كتاب خود آورده است: هنگامى كه اسراى كربلا را به شام آوردند، يزيد دو بيتى زير را سرود:
«وقتى محمل اسراى آل رسول ظاهر شد كلاغى قارقار مىكرد (در عرب صداى كلاغ نحس است و به فال بد مىگيرند)، يزيد خطاب به كلاغ گفت: اى كلاغ تو چه بخوانى و چه نخوانى من طلب خود را از پيغمبر گرفتم 3». اين سخن يزيد كنايه از آن است كه نزديكان و بستگانم را در جنگهاى احد و بدر و حنين كشتند، من هم تلافى كرده و