62مىباشند؛ منتهى گوشهاى ما قادر به شنيدن صداى آنها نيست.
به دلايل فوق و بر اساس اعتقاد شيعيان، امامان، صالحين و شهدا زندهاند و ما در مقابل قبور آنها ايستاده و با آنها سخن مىگوييم. براى آنها دعا، قرآن و نماز مىخوانيم و حاجات خود را به واسطه مقام، ارج، قرب و عزتى كه نزد پروردگار دارند با آنها در ميان گذاشته تا آنها نزد خدا شفاعت كنند و براى ما دعا كنند تا خداوند به ما نيز توجه نمايد. اما اجابت اين حوايج بستگى به اراده ذات حق تعالى دارد. بىجهت نيست كه در زيارت حضرت سيد الشهدا امام حسين عليه السلام آمده است: «شهادت مىدهم كه كلام مرا مىشنوى و جواب مرا مىدهى 1» يا در خطبه 83 نهج البلاغه آمده «اين مطلب را از خاتم النبيين صلى الله عليه و آله بگيريد كه او فرموده است: هر كس از ما بميرد در حقيقت مرده نيست و هر كس كه به ظاهر بپوسد در حقيقت پوسيده نيست 2».
بنابراين، ايستادن شيعيان در مقابل قبور ائمه معصومين و خاندان رسالت، ايستادن در مقابل قبور اموات و حرف زدن با مردگان نيست، بلكه به دليل اعتقاد به توحيد و خدا پرستى بر اين باورند كه در مقابل احيا و زندگانى ايستاده و با زندگان صحبت مىكنند.
نمونه صحبت با اهل قبور در سيره اميرالمؤمنين على عليه السلام وجود دارد (حكمت 13 نهج البلاغه).
در سنن الكبرى نقل شده
«انّ فاطمة كانت تزور قبر عمّها حمزة كلّ جمعة ،
فتصلّى و تبكي عنده». 3
فاطمه زهرا هر جمعه به زيارت قبر عمويش حمزه مىرفت و آنجا نماز مىخواند و گريه مىكرد.
عايشه به زيارت قبر برادرش عبد الرحمان در مكه مىرفت. او در حبشه وفات كرد