13مىكند كه گفت: «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بدون آنكه در حالت خوف و ترس، يا در حال سفر باشد نماز ظهر و عصر را جمع خواند.» 1 در جايى ديگر گفته است: «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بدون آنكه در حالت خوف و ترس باشد، يا باران ببارد، نماز ظهر و عصر را جمع خواند.» 2 ابو زبير دليل جمع خواندن نماز توسط پيامبر را از سعيد بن جبير سؤال نمود، او گفت: من همين سؤال را از ابن عباس پرسيدم و او پاسخ داد: «به اين جهت جمع مىخواند تا احدى از امتش در سختى و مشقت نباشند.» 3
همچنين در صحيح مسلم از قول عبداللّٰه ابن شفيق مىگويد: روزى بعد العصر، ابنعباس براى ما خطبه مىخواند و سخنرانى مىكرد. سخنش به درازا كشيد و همچنان براى ما صحبت مىنمود تا اينكه آفتاب غروب كرد و ستارهها ظاهر شدند. صداى مردم بلند شد: «الصلاة، الصلاة» ابن عباس اعتنايى نكرد. در همين حال مرد ديگرى نداى «الصلاة، الصلاة» سرداد. ابن عباس رو به او نمود و گفت: «مادر مرده، مرا سنت ياد مىدهى؟ من خودم ديدم كه پيامبر خدا نمازهاى ظهر و عصر و نمازهاى مغرب و عشا را جمع مىخواند.» 4 سپس عبداللّٰه بن شفيق مىگويد: چون اين حرف برايم غير قابل قبول بود و گران آمد، نزد ابو هريره رفتم و او نيز گفتههاى ابن عباس را تأييد كرد.
هر چند اخبار و روايات بسيارى در اين باب نقل شده، ليكن همين كه بابى به نام
«جمع بين الصلاتين» اختصاص يافته و احاديث مربوطه در اين باب نقل گرديده، محكمترين دليل و برهان بر جواز جمع خواندن نماز است. زيرا اگر غير از اين مىبود بايد باب مخصوصى به نام
«جمع بين الصلاتين فى السفر» يا
«جمع بين الصلاتين فى الحضر» اختصاص مىدادند تا احاديث مربوطه را تفكيك نمايند.