33نفوذ انگليسىها در «ايران و هند» به گزافه ياد كرده، در صفحۀ 298، مندرج در كتاب «مجمعالرسائل فارسى» (چاپ اول، چاپخانۀ سعادت، كرمان)، آن را توصيف مىكند:
«طايفۀ كفرۀ انگليس از مداراى اولياى دولت قاهرۀ آن حضرت مغرور خاسته و جسور گشته، انديشۀ اغتشاش مملكت ايران - صانهااللّٰه عن طوارقالحدثان - را بهخاطر گذرانيده است. عدوان و تطاول به بندر ابوشهر بازداشتند و اندازۀ خويش از دست بگذاشتند و در زمانى كه از كثرت امن و امان خطۀ ايران به حفظ ثغور حاجت نبود و از اين جهت بندر ابوشهر خالى از جنود مسعود وآنگهى كه طايفۀ انگليس در وثاق عهد و ميثاق شاهنشاه آفاق بودند و علىالاتّصال به دولتخواهى و اخلاصورزى اظهار ارادت مىنمودند، مكر وشيد و غدر وكيد آغاز نهاده، خويش را به نقض عهد و ميثاق و شقاق و نفاق به نزد جميع اهل دول رسوا و مفتضح ساختند و بدين مكر و دخل در نزد همۀ اهل دول معروف گرديده و مورد طعن و لعن، آمده بغتتاً از خليج فارس بيرون آمده، بندر ابوشهر 1 را متصرف شده و غافل از اينكه سلطان ايران و شهنشاه زمان اگر تا كنون با آن فرقۀ دون مدارا فرموده، از غايت رأفت و رحمت بوده و محض آنكه جميع فرق از نكوخواهان و بدانديشان در كنف رأفت و رحمت ايشان بياسايند و اگر بناى انتقام و زير و زبر كردن بنيان آن قوم طغام باشد به اندك اشارت امناى دولت قاهرۀ آن حضرت خاك بنياد دولت ايشان را به آسمان رسانيده و استيلا و شكوه آن گروه را از سرحد ايران بلكه مملكت هندوستان، دواندوان به سامان اصلى ايشان مىرسانند چنانكه مقاومت نيارند و مخاصمت نتوانند. چنانكه بسيارى از بلاد مشهورۀ روى زمين سابقاً سلاطين اسلام را از در طاعت و تمكين در زير نگين بود... .
امروز مسلمين همان مسلميناند؛ بلكه هزار نوبت قوت ايمان و دين ايشان زياد گشته و مكنت و ثروت ايشان از پيش در گذشته و مرايشان را - بحمداللّٰه الملكالمنان - سلطانى است دينپرور و معدلت گستر و از هر جهت با ثروت و شوكت و مكنت و قدرت و همينقدر كه رأى جهان آرايش قرار گيرد و بهخاطر مباركش بگذرد به اسهل وجهى سرحد ايران بلكه ناحيۀ هندوستان از لوث آن بىدينان پاك خواهد شد...».