26براى ديدن و در عين حال وابسته به دربار خود كردن كه سياست داخلى درباريان قاجار در قبال همۀ بزرگان اهل دين مقتضى آن بود، بهسوى تهران دعوت كند. و خود نامهاى به اين مضمون خطاب به شيخ احمد نگاشت:
«اگرچه مرا واجب و متحتم است كه به زيارت آن مقتداى انام و مرجع خاص و عام مشرّف شوم، چراكه مملكت ما را به قدوم بهجتلزوم خود منور فرموده لكن مرا بهجهاتى مقدور نيست و معذورم و اگر بخواهم خود روانۀ يزد گردم، لااقل بايد ده هزار قشون همراه آورده و شهر يزد واديى است غيرذىزرع و از ورود اين قشون اهل آن ولا، البته به قحط و غلا مبتلا خواهند گشت، و آشكار است كه آن بزرگوار راضى به سخط پروردگار نيست. والّا من كمتر از آنم كه در محضر انور مذكور گردم، چه جاى آنكه نسبت به آن بزرگوار تكبّر ورزم و پس از وصول اين مكتوب هرگاه ما را به قدوم ميمنت سرافراز فرموده فَبِهَاالمطلوب والّا خود بهناچار ارادۀ دارالعباده خواهم نمود...». 1در منابع معتبر طريقۀ دينى شيخيه، از اين نامه تلويحاً به عظمت، و يكى از نشانههاى والايى شخصيت شيخ قلمداد كردهاند 2 مضافاً اينكه نامههاى فتحعليشاه را كه حاوى مقدارى سؤالات دينى است، مزيد بر اين امر نمودهاند.
باتوجه به اوضاع سياسى و اجتماعى زمان فتحعليشاه قاجار، و نفوذ مأموران خارجى و دستاندازى روسيه و انگليس و فرانسه و عثمانى به سرحدات ايران، آنهم در سال 1223 ه .ق . ، كه مخاصمه و جنگهاى شديد با سرداران روسى از جمله «كدويج» در ماجراى «ايروان» و «نخجوان»، فتحعليشاه قاجار طى نامهاى (رمضان 1223 ه .ق ) سؤالاتى خدمت شيخ احمد احسائى مطرح كرده كه همراه با پاسخ شيخ در رسالهاى كه بعدها بهنام «خاقانيه» 3 ناميده شده، از طرف مدرسۀ دينى شيخيه در ايران چاپ و منتشر شده است. در رسالۀ مذكور سؤالات! فتحعليشاه را چنين مىخوانيم: