19البته جاى بسى خوشبختى است كه تاريخ طبرى «مسند» است و سند روايات مشخص. تشخيص روايات دروغ و بىاساس، كاملاً امرى ممكن وشدنى است و چنانكه اشاره كرديم: افرادى كه سند اين روايات به آنها مىرسد، فاقد ارزش و اعتبار مىباشند.
كتابى كه مصادر آن، رواياتى اين چنين و راويانش افرادى كذّاب و وضّاع و جعّال مانند «السرى» و... باشند آيا در عصر تحقيق مىتواند ارزش و جايگاهى داشته باشد؟ و آيا صحيح است كه يك طايفۀ عظيم اسلامى را، كه پى افكنان علوم اسلامى و حاملان علوم رسالت و جهادگران واقعى در ميدان نبرد با «اسرائيل غاصب» هستند، به استناد چنين مطالب و تواريخ سراپا دروغ، ساخته و پرداختۀ يك فرد يهودىِ گمنام دانست؟!
افكار ماكياوليستى
ايننويسنده خيرهسر، درلباس پرسش وپاسخ، بطورتلويحىبه اميرمؤمنان (ع) اعتراض مىكند كه: چرا در عزل معاويه عجله كرد؟ و چرا و چرا... 1اين اعتراض يك اساس بيش ندارد و آن اين كه تصوّر مىكند امام از حكام و فرمانروايان عادى است كه مصالح شخصى را بر تكاليف الهى مقدم مىدارند و هدف را توجيهگر وسيله مىشمارند، از اين جهت چنين اعتراضى را به صورت پرسش مطرح مىكند.