18همين پنج نفر نقل كرده و در نتيجه حقايق تاريخى اين دوره را وارونه جلوه داده است.
روايات اين چند نفر، پيرامون حوادث اين دوره، در جلد 3، 4 و 5 تاريخ طبرى پخش است و با پايان جلد 5 احاديث آنان نيز پايان مىيابد، بطورى كه در حوادث ديگر (جز يك حديث در جلد 10) حديثى از اين پنج نفر نقل نكرده است.
آيا اطلاعات تاريخى «السرى» و «سيف بن عمر» منحصر به حوادث اين دورۀ خاص بوده است؟ آن هم فقط حوادث مربوط به مذهب؟
آيا جز اين است كه چون حوادث اين زمان، پايه و اساس عقايد و آراى مسلمانان به شمار مىرود، هدف آنان از نقل اين احاديث، تحريف و وارونه نشان دادن حقايق تاريخى اين دوره بوده است؟
هر كس در اين روايات دقت كند، متوجه مىشود كه همه، ساخته و پرداختۀ يك دست و يك نفر است و همۀ مطالب يك هدف را تعقيب مىكند، گمان نمىرود كه اين مطلب بر طبرى پوشيده باشد. چه بايد كرد! نتيجۀ حبّ و بغضها و غرض ورزىها جز اينها نمىتواند باشد.
متأسفانه اين روايت ساختگى و مجعول، بعد از طبرى در كتابهاى تاريخ «ابن عساكر»؛ «كامل ابن اثير»، «البدايه و النهايه »، «تاريخ ابن خالدون » و...
پخش شده، كه همگى بدون تحقيق از طبرى پيروى نموده و پنداشتهاند كه آنچه او نقل كرده همان واقعيت است، بدين ترتيب مورخان متأخر نيز، از اكاذيب محفوظ نمانده و يكى پس از ديگرى اين دروغها را به عنوان «روايات تاريخى» نقل نمودهاند.