218كه شرع معين فرموده، بلكه همان كه قدرت عادى داشت و رفتنش مشقت زيادى نداشت واجب است برود.
مسأله 24 اگر مستطيع نذر كند كه در سال استطاعت حج كند غير حجّة الاسلام، نذرش صحيح نيست، مگر آن كه نذر كند كه اگر استطاعتش از بين رفت حج برود و استطاعت نيز زائل شود، و اگر بدون قيد نذر كرد و استطاعت زائل شد، بعيد نيست صحت نذر.
مسأله 25 اگر نذر كرد در حال نداشتن استطاعت كه حج كند غير حجّة الاسلام و بعد از نذر مستطيع شود، پس اگر نذرش موسع است يا در وقت متأخر از سال استطاعت است بايد حجّة الاسلام را به جا آورد و بعد به نذرش عمل كند، و اگر نذرش در همان سال استطاعت است بايد حجّة الاسلام را به جا آورد و نذرش لغو و بىجا بوده.
مسأله 26 اگر نذر كرد در حال نداشتن استطاعت كه حج فورى به جا آورد و پس از آن مستطيع شد، بايد حجّة الاسلام به جا آورد و نذرش باطل است، مگر آن كه نذرش آن باشد كه اگر امسال نشد باز فوراً به جا آورد و هكذا، در اين صورت بعد از حجّة الاسلام بايد به نذرش عمل كند.
مسأله 27 اگر نذر كند كه حج به جا آورد و مقيد نكند به حجّة الاسلام يا غير حجّة الاسلام و قرينه هم نباشد كه حج به نذر غير از حجّة الاسلام باشد، ظاهر آن است كه يك حج به قصد حجّة الاسلام و عمل به نذر كافى باشد، لكن با اين وصف ترك احتياط نكند به اين كه حجّة الاسلام را اول بياورد، و پس از آن حج نذرى را به جا آورد.
مسأله 28 اگر نذر كند كه حج كند هر حجى كه باشد، حجّة الاسلام از آن كفايت مىكند، بلكه حج به نيابت هم كفايت مىكند.
مسأله 29 اگر به عهدۀ او حجّة الاسلام باشد و حج نذرى، و نتواند هر دو را به جا آورد، بايد حجّة الاسلام را مقدم بدارد، و اگر مرد و مال او براى هر دو