217از آن كه مريض خوب شود، نذر كننده مرد، واجب نيست از طرف او قضا به جا آورند.
مسأله 19 اگر نذر كرد كه حج به جا آورد و مستقر شد وجوب بر او به واسطۀ متمكن شدن بر عمل، و پس از آن مريض شد، به طورى كه مأيوس از خوب شدن گرديد، بعيد نيست كه واجب نباشد بر او نايب گرفتن، و آن حكم مختص به حجّة الاسلام باشد.
مسأله 20 اگر نذر كند كه كسى را در سال معينى به حج بفرستد و مخالفت نذر كند با قدرت بر فرستادن، بايد كفاره بدهد و قضا نيز بكند آن را، و اگر مرد بايد از اصل مال او قضا و كفاره را بدهند.
مسأله 21 اگر نذر كند به حج فرستادن كسى را معلق به شرطى، مثل آن كه نذر كند كه اگر فلان مريض شفا پيدا كرد فلان را به حج بفرستد و قبل از آن كه شرط حاصل شود، يعنى مريض خوب شود نذر كننده مرد، پس اگر آن شرط حاصل شد بعد از مردنش و نذر كننده در زمان زنده بودنش مىتوانست به حج بفرستد و شرط هم نكرده بود كه خودم زنده باشم وقت حج فرستادن، در اين صورت با اين شرايط بايد از مال او قضاى آن را از جانب او به عمل بياورند و آن شخص را به حج بفرستند.
مسأله 22 اگر شخص مستطيع نذر كند كه حجى كه بر او واجب است به جا بياورد، نذرش منعقد مىشود و كفايت مىكند از او حجّة الاسلام، و اگر ترك كرد تا مرد، بايد قضا و كفاره از او بدهند و اگر نذر كرد در حال نداشتن استطاعت كه حجّة الاسلام به جا آورد بايد استطاعت را تحصيل كند و حجّة الاسلام را به جا آورد، مگر اين كه نذر كند كه اگر مستطيع شدم حجّة الاسلام را به جا آورم، در اين صورت لازم نيست تحصيل استطاعت، لكن اگر مستطيع شد بايد به نذرش عمل كند و اگر نكرد كفاره بايد بدهد يا از او بدهند.
مسأله 23 در حج نذرى شرط نيست كه شخص مستطيع باشد با شرايطى