20شدنِ (مكّ) زمين از شهر مكّه و ديگر به جهت كف و سوت زدن (مُكاء) عرب جاهلى به هنگام زيارت كعبه.
و در وجه نامگذارى به «بكّه»، برخى احاديث به اين نكته اشاره كردهاند كه اين اسم، در واقع، نام محلّ كعبه است و هر گاه براى شهر مكّه به كار رود، از قرينههاى سخن، مىتوان پى برد كه مقصود اصلى گوينده، گرداگرد كعبه در مسجد الحرام است و اين ، با ريشۀ لغوى آن نيز سازگار است ؛ زيرا «بَكّ» به معناى ازدحام است كه در پيرامون كعبه رخ مىدهد .
وجه نامگذارى مكّه به ديگر نامها ، در احاديث باب ، گذشت.
نامهاى مكّه نزد تاريخنگاران و زبانشناسان
كمتر شهرى به اندازۀ مكّه شاهد اين همه بحث و نظر در تعداد نامها و اشتقاق آنها نزد مورّخان و زبانشناسان بوده است، 1 تا آن جا كه برخى موّرخان ، بيش از سى نام براى آن بر شمردهاند 2 و گفت و گوها و نظرهاى گوناگونى ميان زبانشناسان در مورد اصل اشتقاق بيشتر نامهاى آن ، بويژه «مكّه» و «بكه» ، پديد آمده است ؛ 3 ولى با توجه به آنچه از احاديث اهل بيت عليهم السلام در اين بحث آمد، نياز به درازگويى و آوردن گفتههاى آنان نيست و تنها به ذكر برخى ديگر از نامهاى مهمّ مكّه بسنده مىكنيم، همچون :
«المَعاد»، «الصَّلاح»، «كوثى»، «الحاطمة»، «الرأس» و «القادس» . 4
شايد سبب فراوانى نامهاى مكّه، اهميّت اين شهر در نزد همۀ قبيلههاى گوناگون عرب باشد كه هر يك با نام خاصّى از اين نامها، آن را مىشناختند.