18جهت بيمار شدن از آن باز ماند يا آنكه پادشاهى از رفتن آن جلوگيرى نمايد، چنين كسى در حال مردن، به يهوديت يا نصرانيت از دنيا خواهد رفت.
اين آيه و اين روايت، در اهميت حج و وجوب آن كافى است و روايات بسيارى در اين دو قسمت وارد شده كه اين مختصر، گنجايش ذكر آنها را ندارد و چون كه مستحبات حج بيش از آن است كه در اين رساله بيان شود، لذا به بيان مقدارى از آنها اكتفا كرده و بقيه را به كتب مفصله وامىگذاريم كه به جا آوردن آنها1 به اميد ثواب اشكالى ندارد.
و نظر به اينكه اين مناسك براى فارسى زبانان مىباشد و تكليف آنها عمره و حج تمتع است، اكتفا به بيان احكام آنها شد و قبل از شروع در مناسك، كه مشتمل است بر دو باب و چند فصل و مسائلى چند، بعض مسائل و شرايط وجوب حَجة الاسلام و بعض مسائل نيابت و وصيت به حج و چند مسئله ديگر بيان مىشود:
[1] م - حَجة الاسلام كه حج واجب بر شخص مستطيع است، بيش از يك مرتبه در تمام عمر واجب نيست.
[2] م - وجوب حج، بر شخص مستطيع فورى2 است؛ يعنى واجب است در سال اول استطاعت به جا آورد و تأخير آن جايز نيست و در صورت تأخير، واجب است در سال بعد انجام دهد و همچنين....
[3] م - اگر درك حج، بعد از حصول استطاعت، متوقف بر مقدماتى مثل سفر و تهيه اسباب آن باشد، تحصيل آن واجب است؛ به طورى كه در همان سال به حج برسد و در صورتى كه شخص كوتاهى كند و به حج در آن سال نرسد، حج بر او مستقر مىشود3 كه بايد در هر صورت بعداً به حج برود، هرچند استطاعت از بين برود.