24از چنين وضعيتى، اولاد يهودا رقص شادى مىكنند! آرى، به پشت ديوار بقيع كه مىرسى، همۀ مظلوميت و غربت و تنهايى شيعه را مىنگرى، شيعهاى كه مصب و مجراى ولايت است.
وضع كنونى بقيع، قطعاً، نتيجۀ كينۀ اولاد يهودا است. بقيع، بغض فرو خفتۀ اصحاب شيطان است، كه همچون اصحاب اُِخدود، اخگر و آتشى عليه آن بر افروختند.
بقيع، كينۀ مشركان عليه موحّدان است تا براى از چشم انداختنش او را به شرك در الوهيت متهم نمايند تا بتوانند شركى همه جانبه را در ذهن به ظاهر مسلمانان جايگزين نمايند. آرى، بقيع خارى در گلوى استعمار و خاشاكى در چشمان مادّه پرستش مىباشد.
و صد البته كه بسيار هم مايلند تا اصلاً نقشۀ بقيع از دل مدينه حذف گردد و البته كه در سينۀ تنگ و پليد اولاد يهودا، اين ايدۀ شيطانى وجود دارد كه داستان بقيع، همچون محلّۀ بنى هاشم، به سنگفرشهاى مدرن و بازارى مكاره تبديل شود و كالاهاى آمريكايى، چينى، اروپايى، ايتاليايى و فرانسوى به معرض فروش نهاده شود.
فرياد بقيع
گويا هم اكنون فرياد بقيع را مىشنوم كه مىگويد: فضيلت را پاس داريد. عبرتها را تعريف كنيد. درسهاى بلندم را به گوش انسانها برسانيد. درسهاى نهفته در سينهام را كشف نماييد. مرا بهتر بشناسيد. تنها ديدار غربتم را نجوا نكنيد. در من گنج معرفت بجوييد. فرياد بقيع، فرياد معرفت حقيقت، فرياد اخلاص، فرياد كرامت و ايثار، فرياد شهادت، فرياد عليه ستمگران هميشۀ تاريخ است. هم اكنون دست بقيع گشوده است كه بياييد دستم را بگيريد تا برخيزم و نسخهاى شفابخش را برايتان بنگارم.
بقيع، فرياد نبوّت و ولايت و ايمان و عشق و جهاد و شهادت و ايثار و جانفشانى و عشق و مجموعۀ راز است. فرياد آيۀ تطهير است و فرياد فضيلت خواهى است و به ما مىگويد: بياييد در معرفتم بهتر بكوشيد و تنها نجواى ظاهرى را در عشق به من ملاك قرار مدهيد.