30جاهاى ديگر روزه مىگيرد و كسى كه در مكه راه مىرود، گويا خدا را عبادت مىكند».
شهيد اول مىگويد:
روايات در كراهت يا استحباب مجاورت در مكه مختلف است، ولى مشهور اين است كه كراهت دارد. اين كراهت به جهت ترس از ملالت و قلت احترام است يا به جهت خوف از ارتكاب معاصى است؛ چون گناهكردن در مكه، اعظم از جاى ديگر است و لذا فقها سكونت در آن را مكروه مىدانستند يا به جهت اين است كه شوق بازگشت به مكه ادامه پيدا كند. و در روايتى آمده كه «سكونت در مكه موجب قساوت قلب مىشود». قول صحيح اين است كه براى كسى كه از افتادن در اين محذورات از نفس خود اطمينان دارد، مجاورت مكه مستحب است. 1
شهيد پس از بيان مطالب بالا، اضافه مىكند كه بعضى از اصحاب گفتهاند اگر مجاورت براى عبادت باشد، مستحب و اگر براى تجارت باشد، مكروه است.
محقق كركى پس از آنكه قول به كراهت مجاورت را انتخاب مىكند، مىگويد: «ظاهر اين است كه مكانهاى شريفه، هم همين حكم را دارند؛ هرچند با يكديگر متفاوت باشند و اين به سبب ايجاد شوق به آن مكانهاست». 2
نظير اين بيان را صاحب حدائق نيز دارد. او معتقد است كه اخبار دلالت بر كراهت سكونت در مكه دارد و از روايات چنين برمىآيد كه ساير اماكن مشرفه نيز همين حكم را دارد و سر مطلب اين است كه همانگونه كه شرافت مكان، مضاعفبودن ثواب عبادت را اقتضا مىكند، مضاعف بودن جزاى گناهان را نيز در بردارد؛ زيرا شخص با ارتكاب معاصى، آن مكان شريف را هتك حرمت مىكند. آنگاه صاحب حدائق اين موضوع را قابل مقايسه با اعمال زنان پيامبر مىداند كه چند برابر جزا داده مىشوند. 3