52در كلمات فقهاى عامه، در بحث گذشته نيز به اين معنا برخورد كرديم كه بعضى از آنها مىگويند: «ايستادن روى جمره جايز نيست».
3. در حديث معتبر ديگرى از معاوية بن عمار از امام صادق(ع) مىخوانيم كه فرمود:
خُذْ حَصَي الْجِمَارِ ثُمَّ ائْتِ الْجَمْرَةَ الْقُصْوَي الَّتِي عِنْدَ الْعَقَبَةِ فَارْمِهَا مِنْ قِبَلِ وَجْهِهَا وَ لا تَرْمِهَا مِنْ أَعْلاهَا. 1
سنگريزههاى جمرات را برگير و به سراغ آخرين آنها كه نزد عقبه (گردنه) واقع است بيا و آن را از طرف مقابل رمى كن، نه از طرف بالا.
اين تعبير و تعبيرات فقها نشان مىدهد جمره عقبه، قطعه زمينى بوده است كه يك طرف آن بلند و طرف ديگرش پايين بوده و به تعبير ديگر، يك طرف آن وادى (دره) و طرف ديگرش تپه بوده است. دستور داده شده آن را از طرف وادى كه در واقع پشت به مكه بوده، رمى كنند، نه از طرف تپه؛ (زيرا از روايات ديگرى استفاده مىشود كه پيامبرخدا(ص) چنين كرد). اگر جمره به معناى ستون باشد، جمله
«وَ لا تَرْمِهَا مِنْ أَعْلاهَا» نامفهوم خواهد بود؛ زيرا كسى براى رمى، بالاى ستون نمىرود.
4. در كتاب فقه الرضا آمده است:
وَ إِنْ رَمَيْتَ وَ دَفَعْتَ فِي مَحْمِلٍ وَ انْحَدَرَتْ مِنْهُ إلى الْأَرْضِ أَجْزَأَتْ عَنْكَ.
هرگاه رمى كردى و در محمل افتاد و از آنجا به روى زمين غلتيد، كافى است.
در نسخه ديگرى آمده است:
إِنْ أَصَابَ إِنْسَاناً ثَمَّ أَوْ جَمَلاً ثُمَّ وَقَعَتْ على الْأَرْضِ أَجْزَأَهُ. 2
هرگاه به انسان يا شترى كه در آنجاست اصابت كند، سپس بر زمين افتد (و در مرمى قرار گيرد) كفايت مىكند.
پرواضح است كه مراد از اين عبارت، غلتيدن و افتادن در زمين محل رمى است. بنابراين، اشكال مرحوم صاحب جواهر كه مىگويد: «حديث مبهم است»، موجه به نظر نمىرسد.