42منظور از جمره، بناى مخصوص (ستون)، يا محل آن است. در صورتى كه آن بناى مخصوص وجود نداشته باشد، همانگونه كه در كشف اللثام آمده است. و از اين جهت جمره ناميده شده كه با سنگهاى كوچك، كه نامش جمار است، رمى مىشود، يا از جمره به معناى اجتماع قبيله گرفته شده؛ چون محل اجتماع سنگهاست... و در كتاب دروس آمده است كه جمره اسم است براى محل رمى كه همان بناى مخصوص يا محل آن است؛ يعنى همان جايى كه سنگريزهها جمع مىشود. و بعضى گفتهاند: «جمره به معناى محل اجتماع سنگريزه است، نه محلى كه سنگريزهها جريان پيدا مىكند». و مرحوم «صدوق» تصريح كرده كه جمره همان زمين است، و كلام او خالى از اجمال نيست. و در كتاب «مدارك» بعد از نقلِ اين مطلب از صدوق، مىگويد: «سزاوار است يقين داشته باشيم به لزوم اصابت سنگ به آن بناى مخصوص، در صورتى كه بنا وجود داشته باشد؛ زيرا آنچه امروز به عنوان جمره معروف است، همان بناست؛ به علاوه، يقين به اداى تكليف بدون آن، حاصل نمىشود. اما اگر اين بنا از بين برود، ظاهر اين است كه اصابت سنگ به محل آن، كافى است».
مرحوم صاحب جواهر بعد از نقل اين عبارات مىفرمايد:
آنچه از دروس و كشف اللثام نقل شد، به همان مطلبى كه مدارك گفته، برمىگردد؛ ولى شهيد در دروس مقيد به زوال نكرده (يعنى اصابت به ستونها و زمين، هر دو را كافى مىداند. حتى اگر ستونها وجود داشته باشد).
صاحب جواهر سپس مىگويد: «شايد صحيح همين باشد؛ زيرا بعيد است كه صدق جمره، مشروط به وجود ستونها باشد بنابراين هر دو كافى است». 1
از سخنان پربار مرحوم صاحب جواهر چند نكته به خوبى استفاده مىشود:
الف) خود ايشان تمايل به اين دارد كه اصابت به ستونها و زمين، هر دو كافى است و اين سخن، با مقصود ما كه همان كفايت انداختن سنگ در حوضچه اطراف ستونهاست، موافق است.