32سيزدهم (براى كسانى كه شب بيتوته كردهاند) هر يك 21 عدد لازم است كه جمعاً مىشود هفتاد.
اين نشان مىدهد كه حاجى مىتواند به آسانى رمى را انجام دهد. وگرنه مناسب بود توصيه شود مقدارى بيش از نياز سنگ گردآورى كند؛ به تعبير ديگر، اين توصيه، با اين فرض سازگارى دارد كه به آسانى انجام تكليف ممكن است. اما آنچه شاهدش هستيم بسيارى از افراد نمىتوانند با صد ريگ نيز رمى را بهجا آورند؛ چه رسد به هفتاد ريگ.
محقق در شرايع مىگويد: «اذا وردالمشعر استحب له التقاط الحصي منه و هو سبعون حصاة» 1؛ «هنگامى كه وارد مشعر شد، مستحب است از آنجا سنگريزه جمع كند و تعداد آن هفتاد است».
شهيد اول در دروس نيز همين تعبير را دارد. 2
فقيهان معاصر نيز چنين فتوا دادهاند: «مستحب است سنگريزههايى را كه در منا رمى خواهد نمود، از مزدلفه بردارد و مجموع آن هفتاد دانه است». 3
ح) در فتاواى فقيهان تا زمان شهيد اول، اشارهاى به مَعْلَم و نشانه نيست؛ يعنى آنها سخن از رمى جمره آوردهاند و قرائنى در كلام آنان است كه با نظريه مختار سازگار است.
بيشتر آنان پس از رمى، تعبير «ثمّ وقعت على الجمرة» آوردهاند كه نشاندهنده افتادن سنگ بر زمين و محل است، نه اصابت به بناى عمودى؛ براى نمونه مىتوان از اين فقيهان نام برد: ابوالصلاح حلبى، 4 ابن برّاج، 5 ابن راوندى، 6 ابن حمزه، 7 ابن ادريس. 8
فقيهان ديگرى نيز از اصل وارد مسئله نشده و سكوت اختيار كردهاند؛ مانند محقق 9، ابن سعيد حلبى 10، علامه 11، شيخ طوسى 12، سلار 13، سيد مرتضى 14 و شيخ صدوق. 15
شهيد اول در دروس نخستين فقيهى است كه به نشانه و مَعْلَم اشاره دارد و جمره را به بنا يا محل آن، معنا مىكند و اصابت سنگريزهها را به هر يك كافى مىداند. در