15منازعهاى بعدى در درون جامعه اسلامى، مىتوان از وجود جريان چندمرحلهاى شكلگيرىِ آن سخن گفت.
در طول زمان مطالبى درباره قول به نقصانها و تغييرها در قرآن تا بدان حد زياد شد كه به شكل تكنگارىهاى گستردهاى در ادبيات اهلسنت تجلى يافت. بنابراين، اين نظر كه مصحف عثمانى ناقص است، نتيجه منطقى روايتى است كه به احتمال زياد در مقام تلاشى فرقهاى از سوى سنيان جعل شد و بنابراين در ابتدا مفهومى كاملاً سنى داشت. جنبههايى از اين نظر مثل اين ادعا كه مطالب غيرقرآنى به مصحف عبدالله بن مسعود افزوده شده بود، حمايت هيچيك از فرقههاى اسلامى را به دنبال نداشت.
نهايتاً اين تلاش منتهى به بروز مشكلاتى براى اهل سنت شد و مخالفانشان در منازعات جدلى، استدلال تازهاى برضد ايشان مبنى بر تغيير در مصحف عثمانى يافتند. اين مسأله در مورد شيعه كاملاً درست است كه ترديدهايى درباره شرايطى كه مصحف عثمانى رواج يافت، داشته است و اينكه ممكن است تصرفات چندى در گردآورى قرآن بهدست كسانى كه مسئول تدوين بودهاند، رخ داده باشد.
در مواجهه با اين تحدى، فقهاى سنى بعدها به دورى گزيدن از نقل اين اخبار روآوردند و در عوض بر عدم تحريف قرآن تاكيد كردند. آنان بعدها نقل و ارجاع به اين اخبار قديمى را ممنوع كردند، حتى اگر سلسله روات ثقه خودشان آنها را نقل كرده بودند.
بنابراين، عقيده به تحريف قرآن كه در بين جامعه اهل سنت شكل گرفته بود، به تدريج به صورت ادعايى بىاساس و ضد سنى تبديل شد. با وجود اين، اهل سنت نمىتوانستند از همه احاديثِ اينگونه چشمپوشى كنند، زيرا بسيارى از آنها را سلسله راويانِ ثقه و مقبول نقل كرده بودند.