11در دهههاى اخير، كم كم، رويكرد موضوع «تحريف قرآن» از حالت تاريخى - روايى، به رويكرد فلسفى - كلامى در حال تغيير است. سير روزافزون و گسترش موضوعات و احياناً شبهات دينى پيرامون وحى، مىتواند شاهد اين ادعا باشد. 1
قرن اخير، قرن «فلسفه زبان» و «فلسفه ذهن» و به دنبال آن، موضوعات هرمنوتيك است، اين فلسفهها برخى از شاخصترين آموزهها و ديدگاههاى اديان آسمانى و از جمله اسلام را در بر گرفتهاند؛ بنابراين ديرى نمىپايد كه موضوع «عدم تحريف به زياده و نقصان قرآن كريم»، از مركز توجه علماء «دين» و «فلسفه دين» خارج خواهد شد.
اما صرف نظر از مطالبى كه گذشت، اكنون، با توجه به حجم اتهامهايى كه به شيعه، پيرامون موضوع تحريف قرآن، در محاوراتِ گرايشات تند «سنى - اسلامى» زده مىشود، ضرورى مىنمايد كه تا حد امكان به اين موضوع پرداخته شود.
به همين دليل، يكى از اين ضرورتها، تدوين كتابشناسى به روز، براى موضوع «عدم تحريف قرآن» است. كتابشناسى يك موضوع، براى مؤلفان و محققان آن موضوع، جزء حياتىترين ابزارهاى موفقيت آنها به حساب مىآيد و قدم اول در تأليف كتابهاى تحقيقى و علمى، مراجعه به كتابشناسى آن موضوع است.
در اين مقال، قصد معرفى كتابشناسىهاى موضوع عدم تحريف قرآن را داريم. امّا به عنوان مقدمه اين كتابشناسى، به جاست تاريخچهاى مختصر از سير پيدايش بحث تحريف يا عدم تحريف قرآن، مورد نظر قرار گيرد.