35
الْحَسَنَةِ وَ جٰادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ) (نحل: 125). 1
موانع وحدت
1. تفكر نادرست اقلّ و اكثر ارتباطى
برخى بر اين تصورند اگر كسى در يكى از اعتقادات از ديگر مذهبها جدا شد، ديگر نمىتواند با آن وحدتى پيدا كند. شهيد مطهرى در اين زمينه نيز مىنويسد:
از نظر اين دسته، اصول مذهبى مجموعهاى به هم پيوسته است و به اصطلاح اصوليون از نوع «اقل و اكثر ارتباطى» است. آسيب ديدن يكى، عين آسيب ديدن همه است. علىهذا آنجا كه مثلًا اصل «امامت» آسيب مىپذيرد و قربانى مىشود، از نظر معتقدين به اين اصل، موضوع وحدت و اخوّت منتفى است و به همين دليل شيعه و سنى به هيچ وجه نمىتوانند دست يكديگر را به عنوان دو برادر مسلمان بفشارند و در يك جبهه قرار گيرند؛ دشمن هركه باشد. 2
ايشان در جواب، ضمن رد اين ادعا، پيروى از اصلِ «يا همه يا هيچ» 3 را در اينجا نقد كرده و رفتار و روش اميرالمؤمنين(ع) را براى شاهد ذكر مىكنند و بر اين عقيدهاند على(ع) راه و روشى بسيار منطقى و معقول كه شايسته بزرگوارى مانند او بود، در پيش گرفت. او براى احقاق حق خود از هيچ كوششى خوددارى نكرد، همه امكانات خود را به كار برد كه اصل امامت را احيا كند؛ ولى هرگز از شعار «يا همه يا هيچ» پيروى نكرد. برعكس، اصل
« ما لايدرك كلّه لايترك كلّه » را مبناى كار خويش قرار داد. 4