25«طريحى» مىنويسد: «تقيه و تقاة دو اسمى هستند كه در موضع صيانت و حفظ وضع شدهاند». 1 «ابن منظور» نيز شبيه اين تعبير را از «ازهرى» نقل مىكند. 2
اتّقى اگر متعدى بنفسه استعمال شود (اتّقيته)، به معناى حذَرته (از او حذر كردم) است؛ 3 ولى اگر با حرف باء استعمال شود (اتّقى فلان بكذا)، به معناى اين است كه خود را با آن چيز حفظ كرد. 4
به نظر مىرسد در همه اين استعمالات معناى حفظ و صيانت مد نظر است كه البته اين معنا لوازمى مانند برحذر بودن، پرهيز كردن يا ترسيدن را به دنبال دارد. اما در اصطلاح، تقيه معناى اخصى از معناى لغوى دارد. «شيخ مفيد(رحمه الله)» در تعريف تقيه مىنويسد: «تقيه كتمان حق و مخفى نگه داشتن اعتقاد و پنهان كارى در برابر مخالفين و ترك دشمنى با آنان در صورت در پى داشتن ضرر دينى يا دنيوى است». 5
«شيخ انصارى(رحمه الله)» نيز تقيه را اينگونه تعريف كرده است: «حفظ كردن خود از ضرر غير به واسطه موافقت و همراهى در گفتهها و افعال كسى كه مخالف حق است». 6 در اين تعريف نحوه حفظ از ضرر ديگران نيز بيان شده است كه از آن به همراهى كردن فعلى و قولى مخالف تعبير شده است.
علماى اهل تسنن نيز تعاريفى در اين زمينه دارند. «سرخسى» مىنويسد: «تقيه آن است كه به كمك آنچه اظهار مىنمايد خود را حفظ نمايد؛ گرچه در دل خلاف آن را مخفى كرده است» 7 «ابنحجر عسقلانى» تقيه را اينگونه تعريف كرده است: «تقيه برحذربودن از