41دفاع كند و هركس كه از دايره اين آرا بيرون باشد، نابخرد و بدعتگذار بخواند. سلفى فقط ديدگاهى را حق مىشمرد كه خود به آن رسيده است و آراى ديگر را باطل و مصداق بدعت مىداند. 1
- روش يك بام و دو هوا در پذيرش تأويل
بوطى در نقد وهابيانى كه بهسبب تأويلهايش، به او اعتراض و انتقاد داشتند، اما سخنان مؤلفى را كه از خودشان بود، بارها تأويل كرده بودند، مىگويد: «اگر شما يك چهارم تأويلى را كه براى كلام «خجندى» بهكار بردهايد، در كلمات «محىالدين عربى» لحاظ مىكرديد، او مستحق تكفير و تفيسق نمىشد». 2
- خودمحورى در برابر مخالفان
چيزى كه آن را نكوهش مىكنم و برايم مهم مىباشد اين است كه آنان از آرا و اعتقادات خود، سلاحى ساختهاند و با آن، به مبارزه با ائمه اربعه مىپردازند و رابطه خود را با عموم مسلمانان قطع مىكنند و جوياى موقعيتى براى ايجاد فتنه مىباشند. آنان با آراى خود، به مقابله با ديندارانى مىپردازند كه مخالف با اجتهاد آناناند؛ براى مثال، اگر كسى را در حال ذكر گفتن با تسبيح ببينند، او را به بدعتگذارى و گمراهى متهم مىكنند يا مؤذنى را كه بر پيامبر(ص) صلوات مىفرستد، مشرك مىخوانند. 3