31عملى آن، بر دلايلى سست استوار شده باشد، نهادن بهترين عنوانها نيز براى آن نفعى ندارد.
ثانياً، علماى دعوت، كاربرد واژه وهابيت را جايز مىدانند و ميان علمايى كه از اصطلاح وهابيت استفاده كردهاند، مىتوان به «سليمانبن سحمان» و پيش از او به «محمد بن عبداللطيف» و ديگران اشاره كرد. 1
ثالثاً، لزومى ندارد كه پيشواى يك مسلك، براى آيين خود اقدام به نامگذارى كند؛ زيرا با بررسىهايى كه انجام دادهام به اين نتيجه رسيدهام كه بيشتر پيشوايان مذهبى، بلكه همه آنان، نام مذهب خود را انتخاب نكردهاند. بنابراين مىتوان گفت: نه احمد حنبل نام حنبلى را بر مذهب خود برگزيد، نه شافعى شافعيه را، نه ابوحنيفه حنفيه را و نه مالك، مالكيه را. 2
سقاف نيز در اينباره مىگويد: «فرقى ميان وهابيت و سلفيه نيست. ولى چون لقب وهابيت بر اثر اعمال آنان صورت شنيع و زشتى به خود گرفته است، آنان خود را وهابى نمىنامند». 3
سال 1153ه.ق را مىتوان نقطه آغاز وهابيت در نظر گرفت. البته بايد توجه داشت كه تا پيش از اين نيز نشانههاى انحراف اعتقادى در محمد بن عبدالوهاب ديده مىشد و استادانش به اين مهم پى برده بودند. حتى وى به علت ابراز ديدگاههايش، يعنى انكار توسل و نذر،