21
ب) ضرورت فراگيرى اخلاق و تربيت
وجود انسان از دو بُعد حيوانى و انسانى تشكيل شده است. هنگام تولد، بُعد حيوانى انسان كه متضمن حفظ و اداره حيات اوست، بالفعل موجود است. اما بُعد انسانى او، عمدتاً همچون بذرهايى درون وجود اوست كه در صورت پرورش، به ارزشهاى والاى انسانى، تبديل خواهد شد؛ همچنانكه اگر اين بذرهاى درون انسان، زير آوار غفلت و فراموشى دفن گردد يا به دست خود انسان ضايع شود، وى از مرز حيوانيت فراتر نمىرود و چهبسا به مراحلى پستتر از حيوانات نيز تنزل يابد؛ چنانكه خداوند مىفرمايد:
(وَ لَقَدْ ذَرَأْنٰا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاٰ يَفْقَهُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لاٰ يُبْصِرُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ آذٰانٌ لاٰ يَسْمَعُونَ بِهٰا أُولٰئِكَ كَالْأَنْعٰامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولٰئِكَ هُمُ الْغٰافِلُونَ) (اعراف: 179)
به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم؛ آنها دلها (عقلها)يى دارند كه با آن [انديشه نمىكنند و] نمىفهمند و چشمانى كه با آن نمىبينند و گوشهايى كه با آن نمىشنوند؛ آنها همچون چهارپاياناند. بلكه گمراهتر! اينان همان غافلاناند [؛ زيرا امكان هدايت دارند و بهره نمىگيرند].
بنابراين، گرچه انسان در بدو تولد، از نظر ساختمان جسمانى و ظاهرى، انسان است، اما از نظر روحى و معنوى نيازمند آن است كه بذر ارزشهاى انسانى را درون خود رشد دهد و انسانيت را به فعليت و ظهور برساند. ازاينرو مىتوان گفت: انسان از نظر ساختار روحى و معنوى، يك مرحله از ساختار جسمانى و حيوانى خود عقبتر است. ساختار جسمانى و حيوانى انسان در دوران جنينى شكل مىگيرد؛ حال آنكه ابعاد روحانى انسان عمدتاً بايد در مرحله بعد از تولد، رشد داده شود.
بنابراين مىتوان گفت: انسان به سبب داشتن اختيار، مىتواند ماهيتهاى گوناگونى بپذيرد؛ درحالىكه موجودات ديگر، از قبيل حيوان و نبات، داراى چنين خصوصيتى نيستند. هسته سيب در مسير تربيت، تنها يك ماهيت پيشروى خود دارد. يك جوجه