942. بدعت غيرمكفره: معتقدان به آن، كسانىاند كه هرچند تصريح به وثاقت ايشان شده است؛ ولى بهسبب كمبودن درجه بدعتشان، تكفير نشدهاند؛ بلكه حكم به فسق آنان شده است؛ مانند خوارج، معتزله، اشاعره، نواصب و روافض.
گفتنى است اين پژوهش فقط به بررسى مواضع انديشمندان درباره راويانى مىپردازد كه اولاً بدعت غيرمكفره دارند و ثانياً به وثاقت ايشان تصريح شده باشد.
درباره پذيرفتن يا نپذيرفتن رواياتِ ثقاتِ از اهل بدعت، حديثپژوهان و صاحبنظران اين عرصه، پنج ديدگاه متفاوت رامطرح كردهاند:
1. روايات اهل بدعت، مطلقاً پذيرفته مىشود؛
2. روايات اهل بدعت، مطلقاً پذيرفته نمىشود؛
3. رواياتِ اهل بدعتى كه دعوتكننده به مذهب خود نيستند، پذيرفته مىشود؛ ولى رواياتِ اهل بدعتى كه دعوتكننده به مذهب خود مىباشند، پذيرفته نمىشود؛
4. روايات اهل بدعت دعوتكننده، درصورتىكه براى تأييد و تقويت مذهبشان نبوده باشد، پذيرفته مىشود؛ در غيراينصورت، روايات ايشان مردود خواهد بود؛
5. روايات اهل بدعت دعوتكننده به بدعت، در صورتى پذيرفته است كه برخلاف بدعتشان باشد.
گفتار اول: قبولِ مطلقِ روايات اهل بدعت
بسيارى از حديثپژوهان و صاحبنظران اهل سنت، معتقدند روايات ثقاتِ از مبتدعه، هرچند در تأييد مذهبشان باشد و داعيه نيز باشند، بايد پذيرفته شود.
خطيب بغدادى اين قول را از شافعى، ابن ابىليلى 1، سفيان ثورى، قاضى ابويوسف، ابوحنيفه، يحيىبنسعيد قطان، علىبنالمدينى و يحيىبنمعين نقل كرده و نوشته است:
ذهبت طائفةٌ من اهل العلم إلى قبول اخبار اهل الاهواء الذين لايعرف منهم