344صادقين(عليهما السلام)، نشان از آن دارد كه بسيارى از شاگردان ايشان، از معتقدان به مكتب خلفا بوده كه افزون بر علمآموزى، به نقل سخنان ايشان نيز همت گماردهاند. اما موضوع مهم و اساسى اين است كه در سير پژوهش، تنها «صداقت» و «ضبط» راويان، با هر نوع گرايش مذهبى، بهعنوان يك مبنا پذيرفته شد. حال ممكن است اين پرسش مطرح گردد كه اگر يكى از باورمندان مكتب خلفا، روايتى را در منقبت شيخين از يكى از ائمه(عليهم السلام) نقل كرد، با توجه به مبناى اتخاذشده، آيا روايت مورد نظر پذيرفته خواهد شد؟
اين اشكال از دو نظر، درخور بررسى است: نخست ازحيث اعتبار راوى و در مرحله بعد، ازلحاظ حجيت مروى.
گفتنى است، انديشمندان شيعى براى حجيت خبر، دو دسته شرايط ذكر كردهاند:
1. شرايط عمومى حجيت خبر
برخى از شرايط عمومى حجيت خبر عبارتاند از: موافقت با ظاهر كتاب و سنت قطعيه و مخالفنبودن با آن دو، مخالفتنداشتن با قول مشهور، وجود قرائن دالّ بر صحت روايت و نبودن معارض براى حديث.
2. شرايط خاص حجيت خبر
از مهمترين شروط خاص حجيت خبر، احراز شرايط راوى و كشف علت صدور است. درحقيقت، در شرايط خاص حجيت خبر، بر دو مسئله تأكيد شده است: يكى احراز اصل صدور و ديگرى، علت صدور كه علت صدور، متفرع بر اصل صدور است.
شرط اول: ازحيت اعتبار راوى، بايد گفت كه انديشمندان شيعى از ديرباز بهسبب گستردگى نقل راويان اهل سنت از ائمه(عليهم السلام)، دست به ابتكارى جديد زده و علم رجال را وارد مرحله تازهاى كردهاند. ايشان روايات را بهاعتبار راوى آن به چهار گونه اصلى «صحيح»، «حسن»، «موثق» و «ضعيف» تقسيم كردهاند كه اين شيوه، محصول تلاش احمدبنطاووس (متوفاى 677 ه.ق) و شاگردش، علامه حلّى (متوفاى 726 ه.ق)