280فراوانى شدهاند؛ زيرا ازطرفى، هرگز ميل ندارند دوستداران حضرت على(ع) را توثيق، و در مقابل، دشمنان آن حضرت را تضعيف كنند و ازطرفديگر، با حديثِ صحيحى مواجه شدهاند كه پيامبر(ص) خطاب به آن حضرت، فرمود: «لايحبّه الّا مؤمن ولا يبغضه الّا منافق».
بنابراين، براساس نص نبوى، دشمنان آن حضرت، منافقاند. در نتيجه، ازآنجاكه منافقان بهتصريح قرآن، دروغگويند 1، نواصب نبايد توثيق گردند؛ بلكه لازم است كه تضعيف شوند. در مقابل، بايد دوستداران آن حضرت توثيق بشوند؛ زيرا با صفت «ايمان»، خوانده شدهاند. اما كسانى كه قادر به تحمل اين وضعيت نبودند و هرگز ميل نداشتند دشمنان آن حضرت را تضعيف، و دوستداران ايشان را توثيق كنند، درصدد برآمدند تا بتوانند سخنان پيامبر(ص) را توجيه كنند و از اين گرفتارى نجات يابند.
نظريه ابن حجر عسقلانى درباره توثيق نواصب
ابن حجر عسقلانى از كسانى است كه با عذرتراشى درباره توثيق نواصب و تضعيف شيعه توسط بزرگان خود، مىنويسد:
من پيشتر به اينكه دانشمندان ما ناصبى را غالباً توثيق كرده و شيعه را مطلقاً تضعيف نمودهاند، اشكال مىكردم؛ بهويژه آنكه در حق على(ع) وارد شده است: «جز مؤمن، او را دوست نمىدارد و جز منافق، او را دشمن نمىدارد». سپس پاسخ آن برايم روشن شد كه دشمنى مذكور در اين كلام، بهسببى مقيد است و آن، دشمنى بهسبب يارىكردن پيامبر(ص) مىباشد؛ يعنى اگر كسى، على(ع) را بهسبب آنكه پيامبر(ص) را يارى داده است، دشمن بدارد، منافق است؛ نه به هر دليل ديگر؛ زيرا دشمنى اسبابى دارد؛ مانند آنكه طبع بشرى، اقتضا دارد كه آدمى به كسى كه به او بدى كرده است، دشمنى كند و محبت نيز عكس اين است. اين نكته بيشتر به