252«عبدالسلام بن صالح: هو ابو الصلت الهروي من رجال ابن ماجه كان رجلاً صالحاً لكنّه شيعي». 1
6. حاكم نيشابورى به سند خودش از اباصلت نقل كرده است كه وى مىگويد:
حدّثنا عبدالرّزاق اخبرنا مَعْمَر عن ابن ابينجيح عن مجاهد عن ابن عباس قال: لمَّا زوَّج النبي(ص) علياً ابنته فاطمة قالتْ: قد زوّجتني من عابدٍ لا مال له. فقال لها رسول الله(ص) امَا ترْضَيْن انْ يكون اللهُ اطّلعَ إلى اهل الارضِ فاختارَ منهم رجُلَيْن فجعل احدَهُما اباكِ والآخر بعلكِ. 2
«علىرضا بن عبدالله بن علىرضا»، محقق كتاب فضايل حاكم نيشابورى، اين حديث را بهدليل وجود «عبدالسلامبنصالح»، جعلى دانسته و نوشته است: «حديث موضوع: عبدالسلام بن صالح: رافضي يضع الحديث».
گرايش به تشيع، تنها جرم راوى
همانطور كه مشاهده شد، اينگونه احاديث، بهدليل وجود راويان شيعى يا متهمبودن به تشيع، باآنكه به وثاقت و صداقت آنان هم تصريح شده، تضعيف و بلكه موضوع قلمداد شده است. تنها جرم اين راويان، گرايشات شيعى آنان است و جرح ديگرى براى آنان ذكر نكردهاند؛ چنانكه ذهبى درباره اباصلت نوشته است: «شيعيٌّ متهّمٌ مع صلاحه». 3
گفتنى است، اباصلت از كسانى است كه ابن معين، رجالى شهير، وى را در مقاطع متفاوت توثيق كرده است و اين شهادت، بدانسبب كه وى با اباصلت ارتباط داشته، اهميت والايى دارد. عبدالسلام بن حسن بن مالك مىگويد: «از يحيىبنمعين درباره اباصلت هروى پرسيدم». او گفت: «ثقة الّا أنّه يتشيع». يحيى در پاسخ سؤالكننده ديگرى، گفت: «قد سمع و ما اعرفه بالكذب». 4 البته به غير از يحيىبنمعين، دانشمندانى