240مشايخ بخارى و مسلم است و بيشتر بزرگان، وى را توثيق كردهاند، نوشته است: «غالٍ زائغٌ». 1
چنانكه ملاحظه شد، جوزجانى در جرح راويان، بدون اطلاع از احوال ايشان و طبقات و مراتب آنها، كسانى را جرح كرده است كه ديگران بر وثاقت آنان اجماع دارند. همچنين وى بدون آگاهى از اسباب جرح، مواردى را دليل بر جرح راويان برشمرده است كه ديگران اصولاً آن را جرح نمىدانند؛ مانند «تشيع» و «كوفىبودن» راوى كه ابن حجر و ديگران، بارها اين مطلب را تذكر داده و به نپذيرفتن تضعيفات جوزجانى در اين باره، تصريح كردهاند.
3. دورى از تعصب
مراد از «تعصب»، ستيزهجويىهايى است كه منشأ آن، غالباً اختلافِ در مذهب و مَشرب است؛ زيرا خشم حاصل از تعصبات مذهبى و گرايشات فكرى، موجب آن مىشمرد كه جارح و معدل، كارهاى بهظاهر بد ديگران را كه مىتوان حمل بر صحت كرد، بر فسق و بىعدالتى حمل، و ايشان را جرح مىكند 2؛ بهگونهاىكه اين رفتار، موجب ترك انصاف و اعتدال مىگردد. ازاينرو محدثان، بهسبب اهميت و دشوارى رهايى از تعصب، اين وصف را شرط در جارح و معدل دانستهاند.
پرواضح است كه اين شرط نيز در جوزجانى ناصبى نبوده است و نمىتوان قول وى را در جرحوتعديل راويان پذيرفت؛ زيرا وى با انديشه ناصبىگرى خويش و طرفدارى از شجره ملعونه، چنان گرفتار اين تفكر شده كه بهگفته ابن حبان، گاهى بهدليل صلابتش، از حد تجاوز كرده است. ابن حجر عسقلانى با تصريح به نپذيرفتن تضعيفاتى كه منشأ آنها اختلافات مذهبى است، نمونه بارز آن را تضعيفات جوزجانى درباره روات